عقّاد میگوید: یزید جوان بدخویی بود كه شب و روزش را در میگساری و اشتغال به تار میگذراند و از مجلس زنان و ندیمانش بر نمیخاست مگر برای شكار، و هفتهها را در شكار بیاطلاع از جریان امور كشور سر میكرد.[1]