وقتی که امامحسین(ع)، پسر ناکام خود را دید که با بدن پارهپاره و فرق شکافته و لبهای خشکیده در میان خاک و خون افتاده و مشغول جاندادن است، بیاختیار چنان صیحه برکشید و فریادی برآورد که دوست و دشمن به حال او گریستند.