از این بُعد، به عدل قانون تعبیر میكنیم و مقصود این است كه در قوانین، مصالح و منافع همگان، واقع و حقیقتِ نیازمندىهاى افراد جامعه و خواستههاى حقیقى و فطرى و غرایز بشر منظور شده باشد و براى فرد و طبقه و صنف خاصى در شرایط متساوى امتیازى نباشد و بر قانون
باید توجّه داشت: بسیارى از مردم در تعریف عدل و اطلاق لفظ عادل مسامحه مینمایند و نظامى را كه رهبر سیاسى و كسىكه اداره امور را در آن نظام در اختیار دارد، به اغراض شخصى و منافع خود و كسان خود حكومت نكند و قانونى را كه هست و به دست دارد در حقّ همگان یكسان اجرا نماید، عادل میگویند. خواه مردم آن قانون را به حقّ و علم و فهم قبول كرده باشند، یا از راه جهل و اشتباه یا تحمیل پذیرفته باشند.
علما و محققان علم لغت و ادب میگویند: اختلاف عبارات و اسما، دلالت بر اختلاف معانى دارد و عطف كلمهاى بر كلمه دیگر، در صورتى صحیح است كه از كلمه دوم، معنایى غیر از معناى اوّل اراده شود؛ مثلاً اگر زید لقبش عالم یا فیلسوف باشد، نمیگویند: زید و فیلسوف آمد.