جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

آینده جهان در كلام الهى

این‌گونه اعتقاد به سنّت الهى ـ اگرچه از آن، گاهى به‌طور صحیح بهره‌بردارى نمى‌شود و انقلابى‌نماها هم آن را وسیله قرار مى‌دهند ـ اصل است و حقیقت؛ و در زبان قرآن كریم و احادیث شریفه به تعبیرات وافى و صحیح‌تر و الفاظ كافى‌تر شرح و بیان شده است؛ كه از جمله این آیات، واقعى‌ترین تعبیرات و شرح و تفسیر این مسئله است:

(قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ...)؛[1]

«موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری خواهید...».

 

(وَأَوْرَثْنا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَكْنَا فِیهَا ...)؛[2]

«و ما قومی را که به استضعاف کشیده شده بودند، وارثان (مشرق و مغرب زمین) گردانیدیم».

(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ)؛[3]

«بلکه حقّ را باشدت بر باطل  افکنیم؛ پس حقّ، باطل را درهم می‌شکند، آن‌گاه از میان می‌رود».

(یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ)؛[4]

«می‌خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خدا تمام کنندة نور خویش است، هرچند کافران را خوش نیاید».

موضوع انتظار حضرت صاحب‌الامر(عج) و ایمان به ظهور مهدى موعود، مبناى این وعده الهى است و با سنّت الهى و آنچه در كتب آسمانى ثبت شده، كاملاً مطابق است.

 

در قرآن مجید مى‌فرماید:

(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ)؛[5]

«و همانا در زبور، پس از ذکر (تورات) نگاشتیم که زمین را بندگان شایستة من به ارث می‌برند».

شیعه و تمام مسلمانان بر اساس این عقیده سازنده و تحول‌آور، ایمان دارند كه تاریخ در مسیر عدالت و به‌سوى عدالت جلو مى‌رود و توقّف نمى‌كند و زمین را بندگان صالح و شایسته خدا به ارث مى‌برند. و سرانجام حقّ در همه‌جا حاكم و پیروز مى‌شود، و این سنّت و قانون خدا و خواست اوست كه مى‌فرماید:

(وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ...)؛[6]

«ما خواسته‌ایم که منّت گذاریم بر آنان‌که در زمین استضعاف شده‌اند ...».

خدا چنین اراده كرده است كه قدرت خود را به دست طبقه ضعیف آشكار سازد و طبقه استثمارگر قوى و غالب و ظالم را به دست آنان كه استضعاف شده‌اند، بكوبد و مغلوب نماید.

 

این ایمان، جزء عقاید شیعه و بلكه هر مسلمان است كه به هر نحو و هرطور كه اوضاع به نفع ستمگران و فرعونیان استعبادپیشه قرار بگیرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شایسته و پرهیزكاران مجاهد، نظام و عدالت، حاكم و برقرار مى‌شود.

این عقیده ازنظر اجتماعى، بسیار مهم و انقلابى و مترقّى است و مردم را به كار و تلاش و نهضت و قیام و فعالیت تشویق مى‌كند و از سستى و ترك وظایف و تسلیم زبونى و ذلیل شدن باز مى‌دارد.

حضرت امیرالمؤمنین(ع) مى‌فرماید:

«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلى وَلَدِها. وَتَلا عَقِیبَ ذلِكَ: (وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ)[7]»؛[8]

مضمون این سخنان امیدبخش و مژده‌دهنده این است:

«دنیایی از سرکشی به ما روی می‌کند همانند مهربانی شتر بدخو که به بچه خود مهربان می‌شود، و حزب خدا و اهل‌بیت و خاندان رسالت و شیعیانشان را در فشار ظلم و استبداد غاصبان و مرتجعان گذارده،

 

و آنان را از حقوقشان محروم، و گرفتار شكنجه و زندان، و قطع دست و پا و گوش و بینى، و كشته‌شدن ساخته است، بعد از این‌همه ناسازگارى‌ها و ظلم و جور و غصب حقوق، البته و حتماً ـ مانند شتر بدخو و گزنده‌اى كه به بچه‌اش مهربان و مایل مى‌شود ـ به ما مایل گردیده و رام اهل حقّ و شایستگان و مستضعفان خواهد شد؛ چون خدا در قرآن خبر داده است: خواستش این است كه بر آن كسان كه در زمین مورد استضعاف قرار گرفته‌اند منّت گذارد، و آنان را امامان و پیشوایان و وارثان زمین فرماید».

معلوم است در هنگامى كه ابرهاى مأیوس‌كننده فتنه‌هاى بزرگ، و تسلط غاصبان زمامدارى و مقام رهبرى جامعه اسلامى بر سر مردم و اهل حقّ، باران بلا و ناامیدى مى‌باریده است، على(ع) با این كلمات امیدواركننده و انتظاربخش، دل‌هاى مردم را محكم كرده و به این حقیقت بزرگ و وعده تخلف‌ناپذیر الهى مژده داده و آنان را به فتح و ظفرى كه حزب خدا و حامیان حقّ در پیش دارند، نوید داده و به استقامت و پایدارى تشویق فرموده است.

این كلام درعین‌حال كه خبرى از آینده و غیب و پیش‌گویى قاطع

 

است، همین مسئله سنّت خدا (یا به زبان دیگر، وعده الهى) را كه على(ع) از آن آگاهى كامل داشته است، اعلام مى‌كند.

 آرى، ولىّ خدا و كسى كه مصداق (وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتابِ)([9] است، به سنن الهى عالم و واقف است و از خواست خدا و نظامات و قواعدى كه در جهان ماده و مجردات قرار داده، به اذن خدا و به تعلیم او بااطّلاع است.

علاوه‌براین آیه كریمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنكشى فرعون، این خواست و سنّت خدا را صریحاً بیان فرموده است؛[10] چون معلوم است كه این سنّت الهى فقط در مورد موسى و فرعون نیست؛ بلكه سنّت عام الهى است و در مورد هر گروه مستضعف و مؤمن و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانى صادق است؛ اگرچه مصادیق آن، همه در یك ردیف نباشند و صدق این آیه و تطبیق آن و ظهور این سنّت و قاعده، بر موردى ظاهرتر و آشكارتر از موارد دیگر مى‌باشد.

لذا على(ع) بعد از اینكه خبر از یك تحوّل بزرگ و انقلاب جهانى به نفع حزب حقّ و پیروان مكتب ولایت مى‌دهد، این آیه را نیز تلاوت مى‌فرماید؛ چون چنان‌كه گفته شد، مفهوم آیه، اختصاص به

 

عصر موسى و فرعون ندارد، و عام و كلى است[11] و ظاهرترین مصداق

 

این آیه در تاریخ همان انقلابى است كه به رهبرى حضرت مهدى، قائم آل محمّد(عج) برپا مى شود. انقلابى كه حتماً واقع خواهد شد و خواست خدا و سنّت الهى است.

(فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِیلا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْوِیلا)؛[12]

«و هرگز در سنّت خدا تبدیل و تغییری نخواهی یافت».

بنابر آنچه بیان شد، معلوم مى شود كه انتظار و عقیده به ظهور مهدى(عج) چگونه فكر و اندیشه را آینده‌گرا مى‌سازد و مسلمان را براى مقاومت، استقامت، پایدارى، مبارزه با باطل و جهل و فساد، آماده و مصمم مى‌كند و او را با این فلسفه مهم تاریخ، درضمن اصطلاحات دینى و قرآنى كه كامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو كرده است، آشنا مى‌نماید.

 


[1]. اعراف، 128.

[2]. اعراف، 137.

[3]. انبیاء، 18.

[4]. صف، 8.

[5]. انبیاء، 105.

[6]. قصص، 5.

[7]. قصص، 5.

[8]. نهج‌البلاغه، حکمت 209 (ج4، ص47)؛ سیدرضی، خصائص‌الائمه، ص70؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج7، ص414.

[9]. رعد، 43. «و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست».

[10]. قصص، 4ـ6.

[11]. از عالی‌ترین بیانات راجع به این سنّت و وعده الهی و فلسفه تاریخ، بیانات حضرت زینب(س) است كه در خطبه تاریخی و بی‌نظیر، در مجلس یزید انشا فرمود.

در این مجلس كه با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستكبرانه ترتیب یافته و وحشت و رعب آن، دل افراد عادى را می‌لرزاند و توانایی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز مخالفت و توبیخ و سرزنش و تحقیر یزید و اعلان رسمى محكومیّت و انقراض حكومت او كه خطر اعدام فورى داشت، از جانب یك بانوى اسیر و داغ‌دیده و مصیبت‌دیده، از معجزات بود.

چنان‌كه آن بلاغت و از قرآن مجید الهام‌گرفتن، سنجیده و به سامان‌گفتن، یزید و چاپلوسان دربارى و مزدوران خودفروخته دستگاه را تحت‌تأثیر قراردادن، كرامت و حقّانیت اسلام و اهل‌بیت(علیهم السلام) را اثبات‌نمودن، ستمگران و مستبدان را حقیر و پست‌شمردن، آن پیشگویی‌ها و خبر از آینده دادن و متلاشی‌شدن نظام یزیدى گفتن كه هر جامعه‌شناس و روان‌شناس را مات و متحیر می‌سازد، از معجزات است.

اگر كسی در این اعجاز تردید دارد، به او پیشنهاد می‌كنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم كه از این خطبة تاریخى و سخنان عقیله قریش، خطبه‌ای كوبنده‌تر، قاطع‌تر، محكوم‌كننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند.

الحق این خطبه از نشانه‌های درخشان جلالت، حقیقت، فضیلت و عظمت اهل‌بیت رسالت است، و از خدا می‌خواهم كه شرحی بر این خطبه بنگارم و به افتخار خدمتی به آن حضرت سرافراز گردم.

در این خطبه، زینب(س) قانون و سنّت و وعده تخلف‌ناپذیر الهی (و به‌اصطلاح بعضى، فلسفة تاریخ) را مطرح ساخته و هنگامى كه به‌حسب ظاهر همه‌چیز تمام شده و بسیارى مأیوس و ناامید و تسلیم وضع حاكم می‌شوند و یزید بر اوضاع مسلط گردیده و در نهایت استبداد و استعباد سلطنت مى‌نماید، او طرف‌داران حقّ و حزب حقّ و شیعیان اهل‌بیت را از یأس و ناامیدی نجات می‌دهد و اهل‌بیت و هدف‌ها و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و بنی‌امیه و حزب استعبادگر را مغلوب و شكست‌خورده معرفی می‌فرماید و چنین اعلام می‌كند كه: از كرامت اهل حقّ چیزى كم نشد و بر اهل باطل چیزى افزوده نگشت و هرچه یزید كوشش و تلاش كند و اهل حقّ را بكشد و از میان بردارد و بر كید و كینه و ستمگرى انقلاب اسلام جلوگیرى نماید و نور خدا را خاموش سازد، هیچ ثمره‌اى ندارد.

آرى، زینب(س) به آینده درخشان اسلام و اهل‌بیت(علیهم السلام) و آثار نجات‌بخش انقلاب برادرش حسین(ع) صددرصد اطمینان داشت و مى‌دانست راهى را كه برادرش رفته است، راه خدا، راه حقّ و راه تاریخ است.

در كربلا روز یازدهم محرم، در آن هنگامى كه او را به اسارت عازم كوفه كرده بودند و بدن‌های پاك شهداى راه حقّ روى زمین افتاده بود، همین خبر را مى‌داد و آینده را مى‌دید.

در مجلس یزید نیز با همین منطق محكم، مجلس را قبضه كرد و یزید را چنان كوبید و در آن دادگاه تاریخ، چنان محكوم كرد كه یزید نتوانست یك كلمه از خود دفاع نماید، یا آنكه غیظ و خشم خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.

اینك قسمتى از خطبه را كه خطاب به یزید است بخوانید و در معنای انتظار تأمّل فرمایید:

«ثُمَّ كِدْ كَیْدَكَ وَاجْهَدْ جُهْدَكَ! فَوَاللهِ الَّذِی شَرَّفَنا بِالْوَحْیِ وَالْكِتابِ وَالنُّبُوَّةِ وَالاِْنْتِخابِ، لا تُدْرِكُ أَمَدَنا وَلا تَبْلغُ غایَتَنا وَلا تَمْحُو ذِكْرَنا وَلا یُرَحَّضُ عَنْكَ عارُنا»؛ پس تمام مكر و حیله‌ات را به‌كار گیر و تمام كوششت را انجام ده! قسم به خدایى كه ما را به وحى و كتاب و نبوّت و انتخاب مشرّف نمود، هرگز نمى‌توانى عمق و نهایت ما را درك كنى و ذكر و یاد ما را محو نمایى، و آن عارى كه بر ما وارد نمودى، از تو زدوده نخواهد شد». طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص37؛ مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص160؛ بحرانی اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص405 ـ 406.

و شخص امام(ع) نیز درضمن جریان نهضت كربلا به این قاعده الهى و قانون تاریخ، مكرر تصریح فرمود كه شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است.

[12]. فاطر، 43.

نويسنده: