قرآن مجید با بیانى محكم در آیات متعدد، برگشتن به عقب را محكوم فرموده است.
در غزوه تاریخى اُحد كه مسلمانان آزمایش شدند، امیرالمؤمنین على(ع) فداكارىها كرد و پرچمداران و دلیران نامى مشركان را كشت، و جبرئیل مواسات بىنظیرش را با پیغمبر(ص) ستود و به پیغمبر گفت: «هذِهِ الْمُواساةُ». پیغمبر(ص) در جواب فرمود: «إِنَّهُ مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ؛ او از من است و من از اویم». جبرئیل گفت: «وَأَنَا مِنْكُما؛ من نیز از شما هستم». و ندا در داد: «لا سَیْفٌ إِلاّ ذُوالْفَقارِ وَلا فَتىً إِلاّ عَلِیٌّ».[1]
در این غزوه، وقتى پاسداران درّهاى كه كمینگاه بود و پیغمبر(ص) آنان را به پاسدارى آنجا مأمور فرموده بود، هزیمت و شكست كفار را در اثر مجاهدات على(ع) دیدند، سنگر خویش را رها كردند و خالد بن ولید با گروهش كه در آنجا كمین كرده بود، از همانجا به مسلمانان حملهور شدند و تنى چند از پاسداران و فرماندهشان عبدالله بن جبیر را به شهادت رساندند. چهره جنگ به نفع مشركان تغییر كرده و گروهى از مسلمانان كشته شدند و دیگران فرار كردند؛ غیر از على بن ابىطالب(ع)، و دو نفر دیگر هم ـ برحسب بعضى از نقلها كه در نام آنها اختلاف است ـ كسى با پیغمبر ثابت نماند و راه فرار پیش گرفتند؛ و بعضى كه شنیدند پیغمبر كشته شده است، در مقام ارتجاع و ارتداد و امانگرفتن از كفار برآمدند.
از جمله فراریان، ابوبكر و عمر و عثمان بودند، و عثمان در فرار و پشتكردن به جهاد و دفاع از اسلام و پیغمبر(ص)، بهقدرى از میدان جنگ دور شده بود كه سه روز بعد برگشت.[2]
نظر به این سستىها و تصمیم بعضى دیگر بر بازگشت به عصر جاهلیت و ارتداد، آیات متعددى در نكوهش و سرزنش آنان و حرمت ارتجاع و وجوب ثبات قدم و استقامت نازل شد كه از جمله این آیه بود:
«و نیست محمد مگر رسولی که قبل از او هم پیامبران بسیاری بودهاند؛ آیا پس اگر (او) مُرد یا کشته شد، به عقب برمیگردید؟ و هرکس به عقب برگردد، هرگز به خدا زیانی نمیرساند و خدا بهزودی شاکران را پاداش میدهد».
این آیه با كمال صراحت دستور مىدهد كه حتى با رحلت یا كشتهشدن پیغمبر(ص) ـ كه بزرگترین ضربت بر روح طرفداران انقلاب اسلامى و الهى اسلام است ـ انقلاب اسلام نباید متوقف شود و باید در مسیر خود پیشرفت نماید و باید مسلمانان دنبال این انقلاب را بگیرند و به عقب برنگردند.
وقتى رحلت رسول خدا(ص) نباید این عكسالعمل را داشته باشد كه كسى به فكر ارتداد و بازگشت به عقب و رژیمهاى دورههاى جاهلیت و پذیرش برنامههاى غیراسلامى بیفتد، پس معلوم است كه مسلمان از هیچ حادثه و فاجعه دیگر، هرچه سخت و جانكاه باشد و هرچه زیان
مالى و مادى و جانى داشته باشد، به ارتداد و عقبگرد، و قبول برنامهها و نظامهاى كافر مایل نمىشود و از كوشش براى پیشرفتن، ترقى و جهانىشدن انقلاب اسلام چشم برنمىدارد.
انتظار مصلح آخرالزمان و مهدى موعود، علاوهبر ریشههاى استوار مذهبى و اسلامى، داراى عالىترین فلسفه اجتماعى است.
مسلمانان عقیده دارند كه انقلاب اسلام، جهانگیر و پیروز مىشود و عالم از این نابسامانىهاى مدنیت منهاى شرف و انسانیت نجات پیدا مىكند و بازگشت به عقب و ارتداد و عقبگرد، خلاف اصل و خلاف نهضت انبیا و تعالیم اسلام است.
اگرچه دنیاى مادى امروز به ظاهر رو به جاهلیت گذارده و اهداف عالى انسانى و حقیقت و فضیلت و مابهالامتیاز بشر از حیوان، در بسیارى از جوامع فراموش شده، و طغیان و ظلم و بیدادگرى و تجاوز و زور و استبداد و قلدرى و استثمار و شهوترانى و نابكارى و خیانت و ناامنى به صورتها و جلوههاى نو در جهان رایج شده و روزبهروز رایجتر مىشود؛ و اگرچه الفاظ و كلمات صلح، عدالت، آزادى، مساوات، برادرى، همكارى، تعاون و بشردوستى را در معانى دیگر یا براى مقاصد دیگر بهكار مىبرند؛ و اگرچه فاصله بین زورمندان و فرماندهان و زیردستان و فرمانبران هر روز زیادتر و رابطه آنها با یكدیگر به رابطه دو انسان برابر هیچ
شباهت ندارد؛ ولى این توحّش تا هركجا برود (تا دو هزار و پانصد سال، تا سه هزار سال، و پنج هزار سال بیشتر هم به عقب برگردد)؛ چون خلاف خواستهاى واقعى بشر و سیر كمالى او و خلاف عقیده و آرمان او است، پیروز نمىشود و سرانجام به شدیدترین وضعى سركوب و ریشهكن خواهد شد.
این جاهلىمسلكى هرچه نیرو بگیرد و از هر حلقومى برایش تبلیغ شود، و هرچند كه آموزش و فرهنگ را با زور قواى انتظامى با آن همگام و همراه سازند، عاقبت در برابر منطق آسمانىِ قرآن، كه مىفرماید:
«بیایید بهسوی کلمه و عقیدة یکسان و مشترکی بین ما و شما، که نپرستیم مگر خدا را و به او شرک نیاوریم و هیچکدام از همدیگر را غیر از خدا ربّ خود نگیریم».
و در برابر آیه:
«ما شما را از یک مرد و زن خلق کردیم و شما را در قبایل و ملّتهای مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ البته گرامیترین شما نزد خدا، متقیترین شماست».
و در مقابل منطق وحى:
«و ما در هر امتی، رسولی فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید».
و آیات بسیار دیگر شكست مىخورد، و زبان و بلندگوهایش خاموش و قلم نویسندگانش مىشكند.
فساد، فحشا، نابكارى جوانان و بانوان، وضع بسیار ننگین و پر از آلودگىهاى زن در شرق و غرب جهان امروز و خیانت و جنایت، هرچه جلو برود، و هرچه نیروهاى مادّى، این فسادها را تهییج كند و آن را براى منافع پلید استثمارى یا استعمارى گسترش دهد، جبنش
و انقلاب را علیه این مفاسد، كوبندهتر و ضربت آن را بر كاخهاى فساد و طغیان، كارىتر مىسازد.