پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

3. آگاهی عمومی از فرجام قیام

نیت و انگیزة یاران و همراهان یك نهضت تأثیر بسزایی در جهت‌گیری حركتی و اهداف آن نهضت دارد. اگر همراهان یك قیام با انگیزه‌های مادی به همراهی با یك حركت انقلابی برخاسته باشند قطعاً فرجام نیك این حركت برای آنان اهمیت بسیار دارد.

چنین انسان‌هایی برای رسیدن به مطامع و منافع خویش، جوانب امر را سنجیده و هرجا كه منافع آنها با این قیام در تضاد باشد، پای نمی‌گذارند. اما اگر انگیزة قیام، انگیزه‌ای الهی باشد ابزار سنجش حركت آدمی حق‌گرایی و حقیقت‌محوری خواهد بود. در این صورت فرجام نیك و یا بد نهضت برای آنها اهمیت نخواهد داشت. در قاموس نگاه معرفتی آنان اصل بر نتیجه­محوری نیست بلكه تكلیف‌محوری اصالت دارد.

به نقل متواتر ثابت است، رسول اعظم(ص)  وحضرت­ مام علی(علیه السلام) ‏ از شهادت سیدالشهدا‏(علیه السلام)  خبرها دادند، و این اخبار در معتبرترین كتاب‌های تاریخی و حدیثی ضبط گردیده است. صحابه،

 

همسران، خویشاوندان و نزدیكان پیغمبر(ص)  این اخبار را بی‌واسطه و یا باواسطه شنیده بودند. چون حسین‏(علیه السلام) ‏ عازم هجرت از مدینه طیبه به مكه معظمه شد، و هنگامی كه در مكه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند. آنان بر­طبق اخبار پیغمبر(ص)  یقین داشتند كه شهادت در انتظار حسین‏(علیه السلام) ‏ است و از­طرف دیگر با اوضاع روز و استیلای بنی‏امیه بر جهان اسلام، كمترین احتمال در مورد پیروزی ظاهری اباعبدالله(علیه السلام)  را انتظار داشتند. ایمان مردم به حقیقت آن حضرت و محبوبیتی كه ایشان در قلوب همه داشت، توقع می‌رفت كه جمعیت و سپاه سیدالشهدا(علیه السلام)  خیلی بیش از اینها باشد.

اما كسانی مانند عبیدالله حر جُعفی از میدان قیام و جهاد كنار ‏رفتند؛ چون این اشخاص جوّ سیاسی روز را می‌شناختند و می‏دانستند راه همراهی با حسین(علیه السلام)  به كجا منتهی خواهد شد. اینان، همت آنكه مانند زُهیر از سرِ مال و جاه و جان بگذرند و در راه خدا به یاری پسر پیغمبر بشتابند، نداشتند؛ از­طرفی وجدانشان هم اجازه نمی‏داد كه با حزب اموی همكار شوند و با پسر پیغمبر كه حامی دین و طرف‌دار حق بود به ستیز برخیزند؛ پس كناره‌گیری اختیار نمودند و از سعادت شهادت و یاری امام وقت، محروم شدند.   

 

نويسنده: