چهارشنبه: 5/ارد/1403 (الأربعاء: 15/شوال/1445)

6. برداشتن بیعت از یاران

معلوم است كه یك انقلاب سیاسی محتاج به عدّه و نفرات و جمعیت و افراد است و بدون افراد و سرباز و سپاه انقلاب سیاسی نتیجه‌بخش نمی‏شود. پس اگر كسی قیام كند و با حكومت اعلان مخالفت نماید و به جمع قشون و سپاه اهمیت ندهد، نمی‏توان او را طالب ریاست دانست و اگر از این­هم جلوتر رفت و لشكر خود را با اعلام عاقبت حزن‏انگیز و پایان پر‌اندوه قیام خویش از دور خود متفرق ساخت بلكه رسماً به آنها اجازة كناره‌گیری داد، رهبر این قیام به فكری كه متهم نمی‏شود فكر سیاست، سلطنت‌طلبی و حكومت است.

حسین‏(علیه السلام)  هنگامی كه از مدینه عازم هجرت به مكه و از مكه به عراق عزیمت كرد، همواره به زبان‌ها و بیان‌های مختلف، اطرافیان خود را از شهادت خبر می‏داد و از سرنوشت خویش آگاه می‏ساخت.

در خطبه‏ای كه در مكه، هنگام عزیمت به عراق ایراد فرمود و در بین راه مكرر اصحاب خود را از پایان غم‌انگیز این نهضت خبر داد.

وقتی به منزل ذوحسم رسیدند این خطبه را خواند:

«أَمّا بَعْدُ إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ مِنَ الْأَمْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ، وَاِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَغَیَّرَتْ، وَتَنَكَّرَتْ وَﺃدْبَرَ مَعْرُوفُها، وَاسْتَمَرَّتْ جِدّاً حَتّی لَمْ یَبْقَ مِنْها إِلَّا صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الْإِناءِ وَخَسیسُ عَیْشٍ كَالْمَرْعَی الْوَبیلِ. أَلا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ
 
بِهِ، وَأَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهیٰ عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعادَةً، وَلَا الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إِلّا بَرَماً»؛[1]

«اكنون آنچه كه می‏بینید فرود آمده و دنیا دگرگون و زشت و ناخوش شده، وخوبی‌هایش پشت كرده، و زندگی‌اش رفته است، و چیزی  به­جا نمانده مگر اندك آبی كه در ته ظرف آب باشد، و عیش و پستی  كه مثل  چراگاه بدعاقبت، پایانش وخیم باشد. آیا نمی‏بینید حق را كه بِدان عمل نمی‏شود، و باطل را كه از آن كسی باز نمی‏ایستد و پذیرای نهی نمی‏شود؟ باید مؤمن، دیدار خدا را برگزیند؛ به‌راستی­كه من مرگ (شهادت) را جز سعادت و زندگی با این ستمكاران را جز ملالت نمی‏بینم».

در این هنگام اصحاب باوفای امام(علیه السلام)  هر­یك به نوعی و به زبانی اظهار وفاداری و جان‌نثاری كردند و گفتند:

اگر دنیا برای ما جاویدان باشد، و مرگی جز شهادت نباشد ما شهادت را بر زندگی برگزینیم و افتخار كنیم كه در برابر تو ما را بكشند و اعضای ما را پاره‌پاره نمایند ما بر نیت و بصیرت خود ثابتیم. با دوستان تو دوست، و با دشمنان تو دشمنیم. خدا را به وجود مسعود تو بر ما منّت‌ها‌‌‌ست.[2]

 


[1]. طبری، تاریخ، ج4، ص305؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص149 - 150؛ زرندی، نظم دررالسمطین، ص216؛ معتمدالدوله، قمقام زخار، ص353 ـ 354.

[2]. معتمدالدوله، قمقام زخار، ص354.

نويسنده: