پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

قیام به موقع

دوم: به نظر نویسنده ناصبی، حسین(علیه السلام) ‏ زمانی قیام كرد كه هنوز از یزید، ستمی ظاهر نشده بود و بهتر این بود كه صبر كند و حرفی نزند و حكومت او را امضا نماید تا یزید بر مَركب مرادش سوار شود و ظلم و ستمش عالم را بگیرد، آن­وقت قیام كند!

وی گمان می‌كند حسین(علیه السلام) ‏ یزید را نمی‏شناسد، یا مسلمان‌ها او را نمی‏شناختند.

یزید مشهور به فساد اخلاق و اعمال زشت بود. میگساری، سگ‌بازی و تجاهر او به معاصی، معروف بود. كسانی كه در زمان

 

معاویه با ولایتعهدی او مخالفت كردند همه، فساد اخلاق و سوء رفتار یزید را مانع زمامداری او می‏دانستند.

یزید در زمان پدرش حتی وقتی به مدینه می‏آمد، با­آنكه می‏دانست كردار و رفتارش به گوش بزرگان اسلام و صحابه می‏رسد، دست از میگساری بر‌نمی‏داشت.[1]

امام(علیه السلام)  در همان عهد معاویه، او را می‏شناخت؛ پس به معاویه فرمود: «تو می‏خواهی مردم را به اشتباه بیندازی، مثل آنكه غائبی را وصف كنی یا كسی را كه در پشت پرده است بشناسانی؛ یزید خود را با سگ‌ها و كبوترهایش و كنیزان خواننده و نوازنده‏اش و با انواع كارهای لهو به دیگران شناسانده است. رها كن آنچه را اراده كرده‏ای! سود نمی‏دهد تو را اینكه بر خدا وارد شوی در‌حالی‌كه بار گناهی كه از ستم به این خلق داری بیشتر از این باشد».[2]

سوم: اگر یزید بعد از شهادت امام(علیه السلام) ‏ عدل و داد پیشه كرده و به كتاب و سنت عمل نموده بود و آن كردار زشت و رفتار نكوهیده را ترك كرده بود، جا داشت كسی بگوید حسین(علیه السلام)  او را چنان‌كه باید نشناخت و در نهضت شتاب، فرمود.

ولی بعد از آنكه حادثه، كربلا و اسارت خاندان پیغمبر‏(ص)  و واقعه

 

حَرّه و تخریب مكه معظّمه و مداومت یزید بر معاصی و تجاهر به فسق و فجور و گناهان كبیره، او را بیش‌از‌‌پیش به مردم معرفی كرد، این‌گونه سخنان از خضری بک، جز آنكه حكایت از عداوت با اهل‌بیت^ می‏كند، معنایی ندارد.

 

[1]. ابن­اثیر جزری، الکامل فی‌التاریخ، ج3، ص317.

[2]. ابن­قتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ج1، ص208 ـ 209 .

موضوع: 
نويسنده: