پنجشنبه: 30/فرو/1403 (الخميس: 9/شوال/1445)

مقدم­داشتن دنیا بر دین

وقتی تهاون و سستی آنها در امر جهاد معلوم، و دانسته شد كه اكثریت او را تنها و غریب گذارده‏اند، برای اتمام­حجت و قطع عذر خطبه‏ای خواند و در موضوع جهاد و صلح به‌طور آشكار از آنها نظر خواست، آنان از اطراف فریاد برداشتند: ما حاضر به جهاد نیستیم؛ ما را هلاك نكن.

ابن­اثیر روایت كرده كه حضرت امام­­مجتبی(علیه السلام) ‏ بعد از حمد خداوند عزّوجلّ فرمود:

«به خدا سوگند! هیچ شك و ندامتی ما را از جهاد با اهل شام باز ‌‌نداشته است، همانا در حال صبر و شكیبایی با اهل شام جنگ می‏كردیم در‌حالی‌كه از اختلاف و دشمنی در سلامت بودیم؛ پس سلامتی به دشمنی و صبر به ناشكیبایی تبدیل شد، در هنگام رفتن به صفین دین شما جلو دنیای شما بود، و امروز صبح كرده‏ اید در‌حالی‌كه دنیای شما جلو دین شماست. آگاه باشید كه ما برای شما همچنان

 

هستیم كه بودیم، و شما برای ما آنچنان كه بودید نیستید».

در پایان خطبه فرمود: «معاویه ما را به امری فرا خوانده است كه در آن عزّت و انصاف و عدالت نیست، اگر آماده فداكاری و مرگ هستید پیشنهاد او را رد می‏كنیم و او را با شمشیر برای محاكمه به‌سوی خدا می‏فرستیم، و اگر زندگی دنیا را می‏خواهید (و حاضر به جهاد نیستید) رضای شما را می‏گیریم».

فَناداهُ الْقَوْمُ مِنْ كُلِّ جانِبٍ البَقِیةَ الْبَقِیةَ؛ مردم از هر سو فریاد زدند ما را باقی بدار، ما را از ریشه بیرون نیاور!. فَلَمّا أَفْرَدُوهُ أَمْضَی الصُلْحَ؛ پس چون او را تنها گذاردند صلح كرد.[1]

 

[1]. ابن­اثیر جزری، اسدالغابه، ج2، ص13- 14.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: