سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

 یكی‌بودن قرآن مسلمانان

س. ابوبکر با مرتدین جنگید و گفت: اگر از دادن زانوبند شترى که در زمان پیامبرŒ آن را به ایشان مى‌دادند ابا ورزند، با آنها خواهم جنگید.

امّا شیعه مى‌گویند على از ترس اینکه مردم مرتد مى‌شوند قرآنى را که پیامبرŒ به او املا کرده بود و او آن را نوشته بود بیرون نیاورد! درحالى‌که او خلیفه بود و طبق ادّعاى شیعه از سوى خدا کمک مى‌شد؟ اما باوجوداین از ترس اینکه مردم مرتد می‌شوند قرآن را بیرون‌ نمی‌آورد و راضی می‌شود که مردم در گمراهی بمانند؟

ج. شیعه، قرآن علی‌(علیه‌السلام)  را همین قرآن بین مسلمین از شیعه و سنّی می‌دانند. آنچه در نزد امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)  بود ظاهراً مربوط بوده به شئون مختلف آیات، مخصوصاً شأن نزول آیات و بیشتر توضیح آیاتی که مراد از آنها عموم است و لفظ آنها خاص یا مراد خاص است، اگرچه لفظ عام است، که این باب مهمّی می‌باشد، ولی متأسفانه نپذیرفتند و به‌عنوان اینکه متن قرآن و الفاظی که وحی شده کافی است، خود را از عالمی از علم و فقه محروم ساختند، ولی در مرور زمان، ائمه طاهرین‌(علیهم‌السلام)  به مناسباتی، این جهات را بیان کردند.

بر امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)  واجب بود که علمی را که دارد بر مردم عرضه کند، نه اینکه در این شرایط، این را مادّه اختلاف و جنگ داخلی قرار دهد.

پس از آن هم، آن حضرت در هر مسئله‌ای که به او رجوع می‌شد یا به مناسبت، اقتضای بیان را می‌یافت، کوتاهی نمی‌فرمود.

 

مکرّر بیان شد که اوضاع پس از رحلت حضرت رسول‌(ص)  بسیار حساس و ناهنجار بود.

همین مسئله ارتداد که می‌گویید ابوبکر با مرتدین جنگید، آیا واقعاً کسانی را که مرتد می‌خواندند همه مرتد شده بودند یا در شرعیّت روی کارآمدن آن گروه حرف و حدیث داشتند؟

آیا مالک بن نویره را كه به‌عنوان مرتد کشتند، مرتد شده بود درحالی‌که جرم او این بود که حکومت ابوبکر را شرعی نمی‌دانست و  به‌خاطر اینکه فوراً همسر او را متصرّف شوند گفتند او مرتد است و در این مسئله حتی عمر به ابوبکر اعتراض داشت و خالد بن ‌ولید را مستحق قصاص می‌دانست[1] ولی ابوبکر با آنکه خالد بن ولید را در بی‌گناهی مالک ردّ نمی‌کرد، قصاص ننمود و حکم خدا را خوار و ضایع ساخت!

 

 

 

[1]. طبرى، تاریخ، ج2، ص503؛ ابن‌اثیر جزری، الكامل فى التاریخ، ج2، ص357 - 359.

موضوع: 
نويسنده: