واکنش صحابه در مسئله جانشینی پیامبر (ص)
س. اگر آنگونه که شیعه مىگویند اصحاب دشمن یکدیگر بودند و هریک براى رسیدن به خلافت تلاش مىکرد و باهم بر سر ریاست اختلاف داشتند، هزاران انسان در زمان اصحاب مسلمان نمىشدند و آنها مناطق زیادى از جهان را فتح نمىکردند.
ج. تعجّب است که کسی اختلافات بین صحابه را که حتّی در زمان خود پیغمبر(ص) وجود داشت منکر شود و تلاش آنها را برای نیل به خلافت و مراتب پایینتر از حکومت ولایات و مناصب مختلف نداند، حتی مانند طلحه و زبیر که از اصحاب معروف و مشهور بودند از امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) حکومت کوفه و بصره را میخواستند.[1]
در آن میان بسیار کم بودند اشخاصی که دامنشان از علاقه به ریاست و سعی در تحصیل آن پاک باشد. بااینوجود این روحیات اگرچه زیانبار شد و زیانبار بود، امّا حرکت نیرومندی که اسلام و رسالت حضرت رسالتمآب(ص) ایجاد کرده بود مانند گویی که به دست تواناترین افراد در فضا پرتاب شود با شتاب به جلو میرفت، اگر بگوییم امروز هم اینگونه با همان حرکت رو به جلو است و توقّف ندارد، مبالغه نکردهایم.
امّا بسیاری از اصحاب هرچه فتوحات بیشتر میشد و جلوههای دنیا را بیشتر میدیدند، هوا، هوس و حب ریاستشان داغتر و آشکارتر میگردید.
و این علی(علیهالسلام) و پیروان او، ابوذرها، مقدادها و اصحاب پاک بودند که تحتتأثیر هواوهوس قرار نگرفتند و همان مشی و روش زاهدانه و خداپسندانه عصر نبوی را حفظ کردند و این علی(علیهالسلام) بود که ابنعباس میگوید: در ذیقار خدمت آن حضرت رسیدم و او کفش خود را اصلاح میکرد. به من فرمود: «مَا قیمَةُ هَذا النَّعْلِ؟؛ قیمت این کفش چقدر است؟».
عرض کردم: لاقِیمَةَ لَهَا؛ قیمتی برای او نیست؟
فرمود: «به خدا سوگند این کفش پیش من از امارت و فرمانروایی بر شما محبوبتر است مگر آنکه حقی را برپا دارم یا باطلی را دفع کنم».[2]
و این علی(علیهالسلام) بود که میفرمود: