احادیث حوض و نفاق بعضی از صحابه
س. شیعیان براى اثبات اینکه اصحاب بعد از پیامبر مرتد شدهاند، به این حدیث استدلال مىکنند که پیامبر فرمود: «یَرِد عَلَىَّ رِجالٌ أعْرفُهُم وَیَعْرِفُونَنی، فَیذادُونَ عَنِ الحَوْضِ، فأقُولُ: أصْحابی أصْحابی. فَیُقالُ: إنّكَ لا تَدْری مَا أحْدَثُوا بَعْدَك؛ مردانى بر من وارد مىشوند که آنها را مىشناسم و آنان مرا مىشناسند و آنها از حوض من بازداشته مىشوند و آنگاه من مىگویم: اصحاب من، اصحاب من هستند. گفته مىشود تو نمىدانى که چه چیزهایى بعد از تو پدید آوردهاند».
به شیعهها باید گفت که این حدیث عام است و کسى را بهطور خاص نام نبرده است و عمار، مقداد، ابوذر، سلمان فارسى و دیگران که از دیدگاه شیعه مرتد نشدهاند در این حدیث استثنا نشدهاند، بلکه خود على بن ابىطالب هم مستثنى نشده است. پس چگونه شما حدیث را مختص بعضى قرار مىدهید؟
ج. استدلال شیعه به احادیث حوض،[1] برای اثبات وجود منافق در بین اصحاب و ردّ عدالت کل اصحاب است كه با عدالت بعضی منافات ندارد و در مقام بیان این است که اصلِ «الأصْحابُ کلُّهُم عُدُول» صحیح نیست.
بنابراین اگر نسبت به هریک از اصحاب شک داشته باشیم یا دلیل و برهان بر انحراف او داشته باشیم، باید تابع دلیل باشیم. در این میان جمعی هستند که ایمان آنها مورد اتفاق است و ایمان برخی مورد شک است.
شما نمیتوانید مثل مغیرة بن شعبه یا خالد بن ولید یا معاویه یا آنهایی که با بیتالمال و در زمان عثمان آنگونه عمل کردند - که کلیددار بیتالمال از شغل خود استعفا کرد[2]- را عادل بدانید.
ما در ایمانِ مثل عمّار یاسر، سلمان، مقداد، ابوذر و جمعی دیگر شک نداریم. شما اگر شکّ دارید و حرفی دارید بزنید تا جواب بدهیم.
نکته مهم قابل ذکر این است که شمردن علی(علیهالسلام) در شمار صحابه، خلاف ادب است. او نفس پیغمبر(ص) و از اهلبیت پیغمبر است.[3] مثل این است که حضرت امامحسن یا امامحسین(علیهماالسلام) را از صحابه یا حضرت سیدة نساءالعالمین(علیهاالسلام) را از صحابیات بگویند.