نقش امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در فتوحات اسلامی
س. کاشفالغطاء مىگوید: وقتى على دید که دو خلیفه قبل از او نهایت تلاش خود را در پخش و گسترش کلمه توحید و مجهّز کردن لشکرها و گسترشدادن دامنه فتوحات مبذول داشتند، با آنها بیعت کرده و راه صلح را در پیش گرفت.
پس چرا شیعیان آن دو را متّهم میکنند که سران کفر، نفاق و ارتداد بودهاند؟
ج. فتوحات، فتوحات اسلام، کلمه توحید و دعوت پیغمبر(ص) بود که قلوب دیگران و ملل مجاور را به هرکجا رسیده بود تکان داده و متمایل به اسلام کرده بود. البته آن دو به اقتضای حکومتی که یافته بودند، باید اسلام را مطرح کنند و پای پرچم اسلام سینه بزنند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم در هر حدّی که دعوت اسلام جلو میرفت از آن استقبال میکرد. بسیاری از اصحاب بودند که در دل، تشیّع و ولایت علی(علیهالسلام) را داشتند ولی تسلیم وضع شده بودند و در اصول و پیشبرد نهضت همکاری میکردند. صورت اعمال واحد بود، ولی نیّات آنها مختلف بود و بااینوجود، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رسماً آنها را به امارت نپذیرفته بود و هرگز جایی نمیبینیم که آنها امیر و علی(علیهالسلام) مأمور باشد.
هیچ مقام رسمی در امور حکومتی و اجرایی نداشت، ولی در اصل، هیچکس در حدّ آن حضرت علاقهمند به گسترش فتوحات و دعوت به اسلام نبود، لذا تا آنجایی که آن اصل محفوظ باشد، سایر اصول را حفظ میفرمود.
موضع آن حضرت حسّاس و مسئولانه و سکوت آن حضرت در آن مدّت طولانی و زبان به اعتراض و تضعیف آنها بازنکردن، از معجزات و توانایی روحی و ایمانی بزرگی است که خاصّ آن حضرت بود.