سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

تبلیغ خطبه غدیر و عدالت صحابه

 س. شیعیان معتقدند که اصحاب عادل نیستند، امّا در کتاب‌هاى شیعه روایاتى را مى‌بینیم که بر عدالت اصحاب دلالت مى‌کنند؛ از آن جمله روایتى است از پیامبرŒ كه در حجةالوداع گفت: «نَضَّرَ اللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقالَتی فَوَعاها، ثُمَّ بَلَغَها إلى مَنْ لَمْ یَسْمَعْها؛ خداوند تر و تازه نماید بنده‌اى را که سخن مرا شنید و آن را حفظ کرد و سپس به کسى که آن را نشنیده رساند». اگر اصحاب عادل و درستکار نبودند، چگونه پیامبرŒ به آنها اعتماد مى‌کند؟

ج. استدلال عجیبی است! دعا این نیست که هرکس مقاله (سخن) مرا می‌شنود، بنده خوب و صالح خداست. دعا، تحریض و ترغیب بر حفظ وصایای پیغمبر است[1] که گویا پیغمبر‌(ص)  از آن بیم داشتند که نقل حدیث و رساندن به دیگران و آیندگان متروک شود و یا کسانی که این احادیث را با سیاست‌های خود موافق نمی‌دیدند نقل حدیث را ممنوع سازند و همان کلام را که در محضر پیغمبر اکرم‌(ص)  هنگامی که در بستر بیماری افتاده بود بگویند «وَ حَسْبُنا کِتابُ اللهِ»[2] و اصل کلام پیغمبر‌(ص)  و اعتبار آن را انکار کنند. شما جواب بدهید چرا نقل حدیث را ممنوع کردند؟[3] آیا معنای این

 

حرف «حَسْبُنا کِتاب‌اللهِ» در آن جلسه تاریخی بی‌نظیر غیر از این بود که پیغمبر‌(ص)  کلامش اعتبار ندارد و قانون نیست؟

آیا با این موضع، شما باز هم می‌توانید در دل خودتان از گوینده این حرف ناراضی نباشید؟

 

 

 

[1]. مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج1، ص71؛ همو، روضة‌المتقین، ج9، ص255؛ فیض کاشانی، الوافی، ج2، ص98، 100.

[2]. بخاری، صحیح، ج5،‌  ص137 – 138؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج5، ص76.

[3]. عایشه می‌‌گوید: پدرم پانصد حدیث از پیامبر جمع‌آوری کرده بود. شبی (در دوران خلافت خود) ناآرام بود و تا صبح نخفت. صبح به من گفت: دخترم آن احادیثی را که نزد توست برایم بیاور. آنها را در نزد او بردم. او همه را سوزاند!... . ذهبی، تذکرة‌الحفاظ، ج1، ص5؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج10، ص285.

نويسنده: