سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

عصمت حضرت علی(علیهالسلام)  و عدم دفع مفاسد

س. کلینى نقل مى‌کند که یکى از یاران على از امام خواست تا آنچه را که خلفاى گذشته خراب و فاسد کرده‌اند اصلاح کند، امّا على نپذیرفت و گفت: اگر این کار را بکند لشکریانش از اطراف او پراکنده خواهند شد. با اینکه تهمت‌هایى که شیعیان به خلفاى قبل از على مى‌زنند شامل چیزهایى است که مخالف با قرآن و سنّت است. آیا اینكه على با این مخالفت‌ها مبارزه نكرد، با عصمتى که شیعه ادّعا مى‌کنند همخوانى دارد؟

ج. استیلای نااهلان، در یک مدّت طولانی حدود یک ربع قرن موجب شد که – علاوه‌بر آن بدعت بزرگِ حکومت بر اساس استیلا و غلبه - بدعت‌هایی ظاهر شود.

به این جهت، خلافت بر اساس موازین شرعی و بازگرداندن مردم به اصل و به سیره رسول خدا‌(ص)  دشوار بود و در آن شرایط - که دنیاطلبان، زمامداری علی‌(علیه‌السلام)  را با منافع کلان خود معارض می‌دیدند و از سوی دیگر معاویه که از زمان عثمان نقشه ادامه حکومت بنی‌امیّه را بر عالم اسلام در سر می‌پروراند و ترتیبات و برنامه‌هایی داشت که بعد از عثمان همان تسلّط و همان بی‌بند‌و‌باری‌ها و استثمار مردم به‌وسیله بنی‌امیه و دست‌پروردگان آنها حاکم و رایج باشد - برای امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام) ، سیاست لغو و الغای آن منش‌ها و خودکامی‌ها با مشکلات و موانع بزرگی روبرو بود.

او کسی بود که در آن شورای آن‌چنانی عمل به سیره شیخین را ردّ کرد و اسلام را در محدوده قرآن و سنّت رسول خدا‌(ص)  و سیره قولی و عملی آن حضرت و درک و علم خود اعلام نمود.

 

امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)  می‌خواست مردم را به اسلام خالص و پاک از بدعت‌ها و ضلالاتی که احداث شده بود برگرداند و می‌فرمود:

«لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَایَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَیَّرْتُ أَشْیَاءَ».[1]

به‌طور‌مثال یکی از بدعت‌هایی که رایج شده بود تفاوت در توزیع بیت‌المال بود که مورد اعتراض آنها که پول زیادی را می‌گرفتند شد و از علی‌(علیه‌السلام)  جدا شدند و بیعت با حضرت را شکستند و جنگ جمَل را به‌پا کردند. نزد علی‌(علیه‌السلام) ، عرب، عجم، مهاجر، انصار، سفید و سیاه همه علی‌السواء مسلمان‌اند.

علی‌(علیه‌السلام)  از همه به احکام دین عالم‌تر، آگاه‌تر و منزّه و بالاتر از این بود که کاری خلاف عصمت از او صادر شود. او به حکم آیه تطهیر[2]، مطهّر و پاک بود و به نصّ پیغمبر‌(ص)  با حق[3] و قرآن[4] بود و از آنها جدا نمی‌گردید و آنها هم از او جدا نبودند.

خدا او را به ولایت برگزیده و کسی که برگزیده خدا به ولایت باشد معصوم است و در عصمت او هرکس شک کند - العیاذ بالله - به خدا شک کرده است.

 


[1]. نهج‌البلاغه، حکمت 272 (ج4، ص66)؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج19، ص161؛ «اگر از این فتنه‌ها و لغزشگاه‌ها با قدرت بگذرم و لغزش پیدا نکنم خیلی چیزها را دگرگون می‌کنم».

[2]. احزاب، 33.

[3]. ابن‌عساكر، تاریخ مدینة دمشق، ج20، ص361.

[4]. حاكم نیشابوری، المستدرك، ج3، ص124.

نويسنده: