سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

 محوریّت حضرت علی (علیهالسلام)  در بین انصار

س. علماى شیعه همواره بیان مى‌کنند که انصار، دوستداران على بوده‌اند و در جنگ صفین در لشکر على قرار داشتند.

به شیعه مى‌گوییم: اگر چنین است چرا خلافت را به على ندادند؟ به نظر ما دیدگاه و نظر انصار و مهاجرین از نظر و دیدگاه‌هاى دیگر درست‌تر است.

بنابراین مى‌بینیم که کتاب‌هاى شیعه که انصار را مى‌ستایند، آنها را مرتد مى‌نامند و مى‌گویند كه در واقعه سقیفه به عقب باز گشتند و مرتد شدند!

شیعه با مقیاس عجیبى، اصحاب رسول خداŒ را مورد سنجش و ارزیابى قرار مى‌دهند، اگر در کارى از کارها با على باشند، بهترین مردم خواهند بود و اگر در کنار مخالفان على باشند یا بهتر بگوییم در جهتى که على مى‌خواهد نباشند، مرتد و منافق هستند!

ج. این شرحی را که در این پرسش نوشته، تعجّب‌انگیز است و حاکی از بی‌اطّلاعی از جوّ حاکم بر مدینه به‌واسطه ارتحال غم‌بار رسول خدا‌(ص)  است.

وضع اجتماعی و سیاسی خاصی فراهم شده بود. اکثریّت مردم آماده برای پذیرش آن جوّ و مسئولیت‌هایی که پیش آمد نبودند.

یک تشکل ریاست‌خواه فعّال شد و در حال بُهت و حیرت‌زدگی دیگران وارد عمل شدند.

جریان، بسیار عجیب و غیرقابل‌توصیف شد. نگرانی‌های گوناگونی بر سر مردم سایه انداخته بود. بسیاری این اندیشه را داشتند که آیا ولایت علی‌(علیه‌السلام)  همان‌گونه که

 

پیغمبر اکرم‌(ص)  تعیین کرده بود استقرار می‌یابد؟ از سوی دیگر بیم از وقوع جنگ داخلی و سقوط مرکزیّت مدینه بیشتر از هر چیز، اشخاص را از معارضه بازمی‌داشت.

به‌طور‌رسمی تا آن زمان، ولایت علی‌(علیه‌السلام)  را تجربه نکرده بودند. آنها که در دل با اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام)  بودند و با فاطمه زهرا‌(علیها‌السلام) همدردی داشتند و مهاجر و انصار - غیر از یک گروه خاص که دست به کار تصرّف امارت بر مردم شدند و تا آنجا پیش رفتند که به فکر ترور پیغمبر‌(ص)  افتادند و در حادثه یوم‌الخمیس[1] به آن شدّت و صراحت با پیغمبر خدا معارضه و مخالفت کردند - و سایرین می‌دانستند که در این وضعی که پیش آمده، علی‌(علیه‌السلام)  اقدام به جنگ نخواهد نمود و از همان مواضع آرام، امر به معروف، تظلّم به امّت و اظهار مظلومیت، به درگیری و مقاتله تن نمی‌دهد و درنتیجه فتنه به این جهات پیروز شد.

مهاجر و انصار هم همین موضع حکیمانه و محافظت اسلام را درک می‌کردند و می‌دانستند در این اوضاع، علی‌(علیه‌السلام)  از مصلحت اسلام چشم‌پوشی نخواهد کرد و به جنگ داخلی - که خطر اضمحلال اسلام را داشت - اقدام نمی‌کند.

غرض اینکه همه آن اوضاع گویای حقّانیت علی‌(علیه‌السلام)  بود و موضع انصار هم به شهادت تاریخ، موضع حمایت از علی‌(علیه‌السلام)  و اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام)  بود و لذا دشمنان اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام)  از کینه‌ورزی و هرگونه ظلم و ستم در حقّ آنها کوتاهی نداشتند و زن و مرد آنها را هرکدام بیشتر در این خصوصیت بقا بر عهد و پیمانی که با پیغمبر‌(ص)  داشتند وفادارتر بودند بیشتر اذیّت می‌کردند و یکی از علایم نفاق آنها علاوه‌بر آن علامت قطعی نفاق - که بغض علی‌(علیه‌السلام)  بود[2]- دشمنی و بغض انصار بود.

 


[1]. بخاری، صحیح، ج4، ص31، 65 - 66؛ ج5، ص137؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج5، ص75 - 76.

[2]. اشاره به روایت «یا علیّ لایُحبُّکَ الّا مؤمنٌ وَلا یُبغِضُکَ الّا مُنافقٌ»؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج1، ص61؛ ابن‌جبر، نهج‌الایمان، ص454.

نويسنده: