سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

توطئه شورای شش‌نفره

س. شیعه مى‌گوید: ابوبکر و عمر خلافت را از على غصب کردند و علیه او توطئه نمودند تا او را از رسیدن به خلافت بازدارند.

ما مى‌گوییم: اگر آنچه شما مى‌گویید درست است، پس چرا عمر، على را جزو افراد شورا قرار داد؟ اگر او را از شورا بیرون مى‌کرد چنان‌که سعید بن زید را بیرون کرد، هیچ‌کس اعتراض نمى‌کرد؟

پس آنها او را در جایگاهش قرار دادند. آنان شایسته‌ترین و برترین را مقدّم نمودند و على را با کسانى که در سطح او بودند برابر کردند.

و بعد از کشته‌شدن عثمان، مهاجرین و انصار بلافاصله با او بیعت کردند. آیا کسى گفته است که یکى از مهاجرین و انصار به‌خاطر بیعت گذشته‌اش با ابوبکر و عثمان از على معذرت‌خواهى نموده است؟

ج. داستان شورا، هم توطئه‌ای علیه علی‌(علیه‌السلام)  بود. جوّ سیاسی و محیط دینی اقتضا می‌کرد که مردم مستقیماً به سوی علی‌(علیه‌السلام)  بروند. اینهایی که عمر، آنها را به‌عنوان شورا معرفی کرد، هیچ‌کدام موقعیت و مقبولیّتی نداشتند که در شرایط عادی کسی به سوی آنها برود و اظهار تمایل کند.

این شورا به‌اصطلاح بسیار سیاستمدارانه طرح شد؛ هم پنج نفر را که اصلاً هم‌سنگ و هم‌طراز علی‌(علیه‌السلام)  نبودند، هم‌طراز او معرفی کرد و هم طوری بود که بازگشت جریان ردّ به اصل را مانع می‌شد؛ چنان‌که در تعیین عمر از جانب ابوبکر نیز همین برنامه بود. اگر

 

ابوبکر آن دخالت غیرمشروع را نمی‌کرد، علی‌(علیه‌السلام)  خودبه‌خود - که برگزیده بود - برگزیده می‌شد.

قراردادن علی‌(علیه‌السلام)  در آن شورا، خودش یکی از ظلم‌های بزرگ بر آن حضرت بود.

چرا خود را به کوری و کری می‌زنید! اینها کسی نبودند که با علی‌(علیه‌السلام)  هم‌طراز شوند. لذا علی‌(علیه‌السلام)  در خطبه معروف شقشقیه شکایت می‌کند و می‌فرماید:

«حَتَّى إِذَا مَضَى‏ لِسَبِیلِهِ‏ جَعَلَهَا فِی جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّی أَحَدُهُمْ فَیَا للهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِیَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ».[1]

آنها او را در جایگاهی قرار ندادند به گمان خودشان از جایگاه عالی و رفیعش که احدی از صحابه به‌مانند او نبود او را به زیر آوردند.

شما در زمان ما و در همه اعصار، این سیاست‌بازی‌ها را می‌بینید. تعجّب است كه می‌گویید آنان، یعنی اهل شورا شایسته‌ترین و برترین را انتخاب نمودند!

واقعاً این سخن را از سر فهم و شعور می‌گویید؟! عثمان را بر کدام‌یک از صحابه می‌توان در صلاحیت مقدم دانست؟ به قول سید‌قطب: این از سوءحظ و بداقبالی مسلمین بود که باوجود شخصیتی، مثل علی‌(علیه‌السلام)  عثمان زمامدار شود؛[2]

 

لعل و مرجان را چه کس گفته است مانند خزف
جــان علوی را که نــسبت داد با نــقش جـدار

 

بعد از عثمان، آن اقبال کذایی مردم و التماس همگانی از آن حضرت، همه اظهار پشیمانی، ندامت و معذرت بود. بعد شما می‌گویید کسی معذرت‌‌خواهی نکرد!

پس می‌توان نتیجه گرفت که اساس بنیان شورا برای این بود که حضرت علی‌(علیه‌السلام)  را کنار بگذارند و الا اگر این شورا نبود حتماً و مسلماً مردم حضرت علی‌(علیه‌السلام)  را انتخاب می‌نمودند.

 

 

[1]. نهج‌البلاغه، خطبه3 (ج1، ص33 – 35)؛ سبط ابن‌جوزی، تذكرة‌الخواص، ص118؛ ابن ابی‌‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص184؛ «تا دوران عمر سپری شد و عمرش به پایان رسید و به راه خود رهسپار شد. او خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من هم‌سنگ آنان و یکی از آنها هستم. پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اولشان در خلافت مورد تردید بودم تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم‌اکنون مرا همانند آنها پندارند، و در صف آنها قرارم دهند؟».

[2]. سیدقطب، العدالة‌الاجتماعیة فی الاسلام، ص154.

نويسنده: 
کليد واژه: