سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

 عصمت اهل‌بیت(علیهمالسلام)

 س. شیعیان ادّعا مى‌کنند که ائمه معصوم‌اند اما به‌اتفاق همه، کارهایى از ائمه سرزده که با عصمت ایشان منافى و متضاد است، به‌عنوان‌مثال:

- حسن بن على با پدرش على در اینکه به جنگ کسانى برود که مى‌خواهند انتقام خون عثمان را بگیرند مخالف بود.

- حسین بن على در قضیه صلح با معاویه با برادرش حسن مخالف بود.

- بعضى از کتاب‌هاى شیعه از على روایت کرده‌اند که گفت: از گفتن حق به من یا ارایه مشورت عادلانه ابا نورزید، زیرا من از خطا و اشتباه ایمن نیستم.

ج. مطیع‌ترین افراد از امیرالمؤمنین شخص امام‌حسن‌(علیه‌السلام)  بود. نگرش آنها به مطالب و مسائل یکسان بود و امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)  برای جنگ و جهاد با کسانی که خون‌خواه عثمان باشند خارج نگشت، آنها خود غیرمستقیم از کشندگان عثمان بودند.

عایشه، طلحه و زبیر برافروزنده آتش انقلاب مسلمانان علیه عثمان بودند و مردم را به قتل او تحریص می‌کردند و «اقْتُلُوا نَعْثَلًا فَقَدْ كَفَر»[1] می‌گفتند.

مخالفت امام‌حسن‌(علیه‌السلام)  در هیچ‌یک از مصادر شیعی و مصادر معتبر سنّی نقل نشده است و همچنین مخالفت حضرت امام‌حسین‌(علیه‌السلام)  با حضرت امام‌حسن‌(علیه‌السلام)  هرگز واقع نشد.

 

اجرای امر با امام‌حسن‌(علیه‌السلام)  بود و حضرت امام‌حسین‌(علیه‌السلام)  نسبت به امام‌حسن‌(علیه‌السلام)  کمال ادب و احترام را رعایت می‌نمود.

شما با این گفته‌ها شیعه را زیر سؤال نمی‌برید، بلكه حضرت رسول‌(ص)  را که آنها را دو سید جوانان اهل بهشت معرفی می‌فرمود[2]، و می‌فرمود: «الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا»[3] زیر سؤال قرار می‌دهید؟ شما قرآن، آیه مباهله[4] و آیه تطهیر[5] را ردّ می‌کنید!

امّا اینکه از حضرت امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)  روایت کرده‌اید كه من از خطا و اشتباه ایمن نیستم و از شدّت بغض و دشمنی که با آن حضرت دارید می‌خواهید از کسی که به نصّ قرآن و نصوص صحیحه متواتر از حضرت رسول خدا‌(ص) ، دارای مقام عصمت است، نفی عصمت نمایید، همین کلام، همین سخنرانی و خطبه‌ای که این جمله در آن است: «فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ‏ ذَلِكَ‏ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَكْفِیَ اللهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّی»[6]‏ را از صدر تا ذیل بخوانید.

مسلمان‌ها همه بخوانند و دنیا بخواند. این خطبه‌ و این اظهار موضع از آن حضرت، دلیل بر عظمت مقام او در همه فضایل و کمالات است.

اگر هیچ موضعی از آن حضرت غیر از مواضعی که در این خطبه از خود نشان داده

 

است نبود، برای اینکه همه او را بعد از رسول اکرم‌(ص) ، اعظم خلایق معرفی نمایند، کافی است.

این خطبه برهان مبین است، اوج معرفت و تواضع مخلوق را در برابر خالق نشان می‌دهد. این خطبه نشان می‌دهد که انسان تا کجاها بالا می‌رود. همه باید این خطبه را بخوانند و در معانی آن تأمل کنند. علما، حکما و دانشوران ازمنه و اعصار بخوانند و در پایان تذکّر می‌دهم كه این اعتراف و اقرار به عجز و عدم ایمنی از خطا و اشتباه بدون اعانت خدا، کمال توحید است.

دعاهایی که از اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام)  رسیده و مشحون به این مضامین بلند معرفت‌بخش استغفار آنها و استغفار شخص رسول خدا‌(ص)  و اعتراف به نیاز به کمک الهی و خود را ندیدن می‌باشد، برهان علم و معرفت است نه دلیل نفی عصمت.

 

 

[1]. طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۷۷؛ ابن‌اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۶؛ بکشید نعثل را (اسم یک مرد یهودی است) بی‌گمان او کفر ورزیده است.

[2]. احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص3؛ ترمذی، سنن، ج5، ص321 و دیگر مصادر معتبر اهل‌سنّت.

[3]. فتال نیشابوری، روضة‌الواعظین، ص156؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج3، ص163.

[4]. آل عمران، 61.

[5]. احزاب، 33.

[6]. نهج‌البلاغه، خطبه216 (ج2، ص201)؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج11، ص102؛ «من در باطن خودم بالاتر از این نیستم که خطا نکنم و در کار خودم از خطا ایمن نیستم؛ جز اینکه خداوند آنچه را که او نسبت به آن اختیارش بیشتر از من است مرا کفایت کند».

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: