اسامی ائمه(علیهمالسلام) در روایات
س. در نهایت تعجّب باید بگوییم که شیعه روایاتى را جعل کردهاند که متضمن اسامى امامان شیعه، بعد از رسولالله تا مهدى مىباشند و بااینوجود بعضى از مراجع تقلید معاصرشان وجود چنین نصى درباره اسامی امامان را انکار مىکنند، مثلاً یكی از آنها مىگوید: «روایات متواتر نقل شده ازطریق سنّى و شیعه، تعداد امامان را از نظر تعداد دوازده نفر معرفى کردهاند ولى ذکر سلسلهوار اسامى آنها در روایات نیست».
ج. نسبت جعل روایات به شیعه باتوجهبه اینکه هرکس به کتابهای حدیث و تألیفات علما و محدّثین آنها از قدمای اصحاب ائمه(علیهمالسلام) تا این عصر رجوع کند، به شدّتِ اهتمام آنها در صحّت و اعتبار احادیث و بررسی وجوه صحّت و نقاط ضعف آنها مطّلع میشود.
آنها که اهل بررسی و تحقیق هستند، میدانند که دامان علمای حدیث و جوامع و اصول حدیثی شیعه، منزّه از این افتراست. حاشا که آنها کلمه یا حرفی را بهعمد به حدیثی زیاد و یا از حدیثی کم کرده باشند.
البته کثرت روایات و عدم تخریج بعضی روایات در کتب معروف از صحاح و مسانید، دلیل جعل نیست؛ به این جهت که مؤلفان این جوامع در جمعآوری روایات، اهدافی خاص داشته و بهطورمطلق روایات را تخریج نکردهاند، و با پیشداوریهایی که داشتهاند روایات را گزینش میکردند و این احادیث که در بین آنها ضعاف و اشکالدار بسیار است، از بین صدهاهزار حدیث انتخاب کردهاند که یقیناً در بین آنها که ترک شدهاند احادیث معتبر صحیحالإسناد بیشتر از اینها بوده است که چون
اهدافی که مؤلفان داشتهاند آنها را تأیید نمینمایند آنها را روایت نکردهاند.
بخاری به اجتهاد خود احادیث صحیح را برگزیده است و بعضی محدّثین و حفّاظ، خود را حافظ صدهاهزار حدیث معرّفی میکردند.
یکی از عوامل مهمّ در ترک روایات اهلبیت(علیهمالسلام) ، سیاست ترک رجوع به اهل بیت(علیهمالسلام) بوده است که مثل بخاری از حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) یک روایت هم نقل نکرده است. به قول شاعر:
قَــــضِیَّــةٌ أشْـــبهَ بِالمرْزِئَــةِ |
|
هــذا البُخــاریّ إمــامُ الفِــئَـةِ |
در مورد روایاتی که در آنها به اسم ائمه اثنیعشر(علیهمالسلام) تصریح شده است، از قرنها قبل کتاب مفرد و خاص نوشته شده است، مثل کتاب مقتضبالأثر[2] و کتاب کفایةالأثر[3] که روایات ائمه اثنیعشر(علیهمالسلام) را در دو بخش روایت نموده است؛ بخش اول، روایاتی که سندهای آنها متصل به یکی از صحابه میشود که از بیش از سی نفر از صحابه و صحابیات با اسناد و مشایخ معتبر - که در هزار احتمال نیم احتمال
نسبت جعل حدیث به آنها نیست - روایت کرده و بخش دوم، روایات دیگر است.
تعجّب است که کسی بگوید: ذکر اسامی آنها در روایات نیست! فرق است بین آن که کسی بگوید روایات هست و آنکه بگوید اصلاً روایت نیست.
این بسیار بسیار حاکی از قلّت اطلاع و حاکی از ضعف مطالعات پیرامون امامت است، که مبتدیترین مراجعهکننده حتی به کتابهای فارسی و متداول بین عوام شیعه آن را میداند، پس چگونه یک مرجع از آن بیاطلاع مانده است؟ عجیب! والله هو العاصم من الخطأ. بههرحال، موضوع در نهایت وضوح و بینیاز از بیان است.
[1]. دانشمند اهلسنّت محمد بن عقیل علوی حضرمى، این اشعار را از استادش أبىبكر بن شهابالدین نقل كرده است. جریانی که خیلی شبیه است به مصیبت بزرگ، این بخاری پیشوای جماعت و طائفه، در صحیح خودش با سخن امام صادق راستگو احتجاج نکرده است و با سخن گروه مرجئه احتجاج کرده است؛ و با سخن مانند عمران بن حطان یا مروان و پسر زن خطاکار احتجاج کرده است؛ یک مشکلی است پرعیب که صاحبان عقل را به حیرت و شگفتزدگی واداشته است؛ سوگند به خانهای (کعبه) که مردم زیارت آن را اراده میکنند این عمل، در رفتار، سرعت و یا آهستگی و کندی است. ابنعقیل علوی، النصائحالکافیه، ص119.
[2]. ر.ک: جوهری، مقتضبالأثر فی النصّ على الأئمة الإثنیعشر^.
[3]. ر.ک: خزاز قمی، كفایةالأثر فی النصّ على الأئمة الإثنیعشر^.