س. شیعیان روایت مىکنند که حسن عسکرى پدر امام منتظر فرمان داده که خبر امام مهدى از همه پنهان شود بهجز از افراد مورد اعتماد و ازطرفى برخلاف این مىگویند که هرکس امام را نشناسد خدا را نشناخته و اگر در این حالت بمیرد بر کفر و نفاق مرده است! این تناقض چگونه حل میشود؟
ج. پنهانبودن و غایببودن به شخص و جسم و ناشناختهبودن، با معرفتداشتن به شخصیّت منافات ندارد.
مقصود از شناختن امامزمان این است که آن وجود عزیز را به اوصاف و مقاماتی که دارد و به وجود و موجودیت بشناسیم و این غیر از این است که امام بشخصه شناخته شود.
بسیاری در زمان پیغمبر اکرم(ص) هم بودند که پیامبر را غایبانه شناخته و به او ایمان آورده بودند، امّا بسا اگر به حضور شخص او میرسیدند او را نمیشناختند. این موضوع نسبت به همه ائمه(علیهمالسلام) در مورد معرفت آنها بوده است.
بسیاری از شیعیان در اکناف و اطراف عالم بودهاند که هرگز به شرف دیدار جسمانی امام(علیهالسلام) نایل نشدند، امّا بااینوجود آنها امامشناس بودند و به مرگ جاهلیّت نمیمردند.
بسا کسانی که پیش امام(علیهالسلام) بودند و هر روز هم به دیدار حضرت نایل میشدند، امّا
امام(علیهالسلام) را نشناخته بودند. به یک معنا ابوجهل و کفّار و منافقین رسول خدا(ص) را مثل دیگران میشناختند امّا واقعاً نمیشناختند.
غرض از اینکه امام حسن عسكری(علیهالسلام) آن حضرت را به همه جز به خواصّ نشان نمیداد، او را از نظر اعدا و دشمنان حفظ مینمود.[1]
[1]. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، فصل دوم، باب32 (فی أنّه خفیّ الولادة).