امامت حضرت جواد(علیهالسلام) در طفولیّت
س. شیعه میگوید که امام باید بالغ باشد و ازطرفی میگوید كه جواد قبل از بلوغ و بعد از پدرش رضا به امامت رسید. این تناقض چگونه حل میشود؟
ج. منصب امامت، مانند نبوّت باید به جعل و نصب خداوند متعال باشد؛ حال میخواهد امام یا پیامبر بالغ باشد، یا غیربالغ. آیا شما قرآن را نخواندهاید و نمیخوانید كه فرمود: (یَا یَحْیى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا)[1]و نیز درباره حضرت عیسی(علیهالسلام) فرمود: (قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللّٰهِ آتَانِیَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا).[2]
آیا این خبر مشهور نبوی را نشنیدهاید كه فرمود:
«یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَحَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة».[3]
بهعلاوه، اینكه امامجواد(علیهالسلام) در همان سنّ كودكی در مجلسی كه به دستور مأمون و برای امتحانكردن امام توسّط عباسیها آماده شده بود و آنها دانشمند بزرگ دربار، یعنی یحیی بن اكثم را برای مبارزه علمی با امام(علیهالسلام) آورده بودند، آن بزرگوار با
جوابهای خود او را عاجز كرد و به همه نشان داد كه (اللّٰه أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ)[4].[5]
[1]. مریم، 12؛ «اى یحیى! كتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت (و عقل كافى) در كودكى به او دادیم!».
[2]. مریم، 30؛ «(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده خدایم او كتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است!».
[3]. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص203؛ «هرچه در بنیاسرائیل پیش آمده در این امّت نیز پیش آمده و اتفاق خواهد افتاد؛ همانند منطبق شدن کفش بر کفش و برابر شدن گوش با گوش». و در مصادر اهلسنّت با این عبارت آمده است «لَیَأتینّ عَلی أمَّتی مَا أتی عَلی بَنِی إسْرائیل حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ». ترمذی، سنن، ج4، ص135 و مصادر دیگر اهلسنّت.
[4]. انعام، 124. «خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد».
[5]. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص331؛ مفید، الارشاد، ج2، ص281 – 289؛ طبرسی، اعلامالوری، ج2، ص101 – 105؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ص488 – 484؛ اربلی، کشفالغمه، ج3، ص146 – 148.