پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

فرقه‌های مختلف شیعه

 س. شیعیان ادّعا مى‌کنند که امام با نصّ تعیین می‌شود. اگر چنین است، علّت وجود فرقه‌های مختلف شیعه چیست؟ به‌طورمثال فرقه کیسانیه ادّعا مى‌کند که بعد از على، پسرش محمد حنفیه، امام است.

ج. باز هم می‌گوییم كه شیعیان هرچه بگویند یا نگویند، حجّت شما بر مشروعیت حکومت بعد از ارتحال پیغمبر گرامی‌(ص)  نمی‌شود!

دین خدا به صریح آیه (الیَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُم دِینَكُم)[1] کامل و تمام است، و شما آن را در یکی از مهمترین مسائل حیاتی و اجتماعی بشر و مدیریت جامعه و اداره جامعه ناقص می‌دانید و می‌گویید آن حضرت از دنیا رفت و دین را ناقص گذارد!

امّا جواب از این فرقه‌سازی‌ها که در طبیعت بشر است و آنها که حبّ جاه و ریاست دارند فرقه‌سازی می‌نمایند و در برابر حق، شعار باطل می‌دهند چیز عجیبی نیست. مثل این است که بگویید اگر موحّدین و یکتاپرستان، حق می‌گویند، این همه وجوه شرک و فِرَق مشرک نباید باشد، یا اگر پیغمبر‌(ص)  به حق بود، در داخل مسلمین، این منافقین - که این‌همه در قرآن از آنها یاد و از آنها مذمّت شده - نباید باشند..

قرآن از این فرقه‌سازی‌ها خبر داده است. همین فرقه شما به‌اصطلاح اهل‌سنّت چرا جلو آمد؟ چرا در برابر نصوص، ادّعای استقلال و استبداد کردید؟

 

چرا یکی پس از دیگری طوری توطئه و نقشه‌کشی کردند که امام‌(علیه‌السلام) ، آن رهبر منصوص جلو نیاید؟

از آغاز امر در سقیفه - که به آن کیفیت عمل کردند - و بعد هم آقای ابوبکر كه می‌دید اگر کسی را معیّن نکند مردم بالطبع به‌سوی علی‌(علیه‌السلام)  می‌روند، آن تصرّف بیجا در امر مسلمین را بدون اینکه حق شرعی داشته باشد نمود و ولایتعهدی عمر را درحالی‌که از هوش می‌رفت و به هوش می‌آمد و عثمان آن را نوشته بود تصویب کرد.[2]

بعد هم عمر، تصرّف جدیدی عنوان کرد و شش نفر را - که یکی از آنها را علی معرّفی کرد - و به‌عبارت‌دیگر پنج نفر را - که هرگز، هم‌طراز و هم‌سنگ با علی نبودند – هم‌شأن با آن حضرت معرّفی کرد و افرادی را که معیّن نمود چنان ترتیبی داد که علی برکنار باشد.

اگر همان‌طور که سیّدقطب[3] و دیگران از شما اذعان و اعتراف دارند این توطئه شورای شش نفری پیش نمی‌آمد و علی‌(علیه‌السلام)  بالطبع زمامدار می‌شد، فتنه خلافت عثمان، تسلّط بنی‌امیه و مفاسد بزرگی که جلو آمد، جلو نمی‌آمد.

به‌هر‌حال، اینها حقایق تاریخ است. ما از سر مذمّت و نکوهش گذشتگان نمی‌گوییم بلکه روشنگری تاریخی می‌نماییم و در پایان می‌گوییم كه محمد حنفیه از کبار تابعین است و ادّعای امامت در برابر امام‌حسن و امام‌حسین‌(علیهماالسلام)  که همه به صریح فرموده پیغمبر‌(ص)  آنها را امام و آقا می‌دانستند ننمود و بعد هم به امامت حضرت امام زین‌العابدین‌(علیه‌السلام)  ایمان آورد.[4]

 

 

[1]. مائده، 3. «امروز دین شما را کامل کردم».

[2]. ابن‌اثیر جزری، الكامل فی التاریخ، ج2، ص425.

[3]. سید‌قطب، العدالة‌الاجتماعیة فی الاسلام، ص154.

[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص347 - 348.

موضوع: 
نويسنده: