س. به یک شیعه گفته شد: آیا پیامبر دستور نداده که با افراد خوب فامیل شویم و از آنها زن بگیریم و به آنها زن بدهیم؟ گفت: بله. به او گفتند: آیا تو براى خودت مىپسندى که داماد کسى بشوى که حرامزاده است؟ به او گفته شد: شما به دروغ ادّعا مىکنید که عمر پسر زنى زناکار به نام صهّاک بوده است. جزائرى با تمام وقاحت ادّعا مىکند که عمر، خودش را با آب منى مردان اشباع مىکرد و با آن آرام مىگرفت. آیا به نظر شما پیامبر داماد کسى مىشود که اینگونه است؟
ج. در انتخاب همسر اگر این اشکال باشد، به نوح و به لوط پیامبران خدا هم وارد است. پس معلوم میشود که اشکال نیست.
امّا در مورد مطلب دیگر - که من از تکرار آن هم حیا میکنم - به شما میگویم: در مسائل بین شیعه و سنّی و احوال اصحاب به علمای بزرگ و مشاهیر شیعه و سنّی رجوع کنید. چرا میروید این گفتهها را که در یک کتاب معتبر و بلکه غیرمعتبر وجود ندارد، پیدا میکنید و افشا میکنید؟ من شما را مثل همان گوینده - اگر گفته باشد - نسبت به عمر جسور و هتاک میدانم و چنان میبینم که میخواهید به اسم رویارویی با شیعه، این توهینها را بکنید و الّا کسی كه اندكی بهرهای از فهم و شعور داشته باشد، باید نفی این نسبتها را از شیعه قبول کند و بگوید شیعه حرف حساب و دلیل محکم از قرآن و حدیث دارد و حاجت به نقل اینگونه حرفها ندارد و اگر کسی هم،
چنین حرفی زده باشد شما خودتان برای دفاع از بزرگان خود بگویید که نه چنین چیزی را شیعه نمیگوید نه اینکه بیایید آن را دوباره بازگو کنید.
باید شیعه را از این نسبت تبرئه کنید، نه اینکه بر آنها تسجیل نمایید و درنتیجه در مقابل دیگران خودتان را سرافکنده و محکوم سازید. ولی چه باید کرد؛ حفظتَ شیئاً و غابَتْ عنک اشیاءُ.