سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

 ادّعای اجماع و خرق آن توسّط ابن‌بابویه

س. شیعیان اعتراف مى‌کنند که ابن‌بابویه قمى صاحب کتاب من لا یحضره‌الفقیه در مسئله‌اى ادّعاى اجماع مى‌کند و باز ادّعا مى‌کند که برخلاف آن، اجماع صورت گرفته است. چنان‌که یکى از علمایشان مى‌گوید: کسى که طریقه او در ادّعاى اجماع این باشد، چگونه مى‌توان بر او اعتماد کرد و نقل او را قبول کرد!

ج. شیعیان، علما و فقها را - در هر درجه از علم که باشند - معصوم از خطا نمی‌دانند و این بیان، همین معنا را می‌رساند که مثل صاحب کتاب من لایحضره الفقیه هم مصون از خطا نیست و درهرحالی که اجتهاد خود را می‌گوید، نباید تعبداً مثل قول معصوم پذیرفت، بلکه باید مدّعای او بررسی شود.

این یک تأکید بر اصالت مصادر مذهب شیعه است و علمای شیعه، مقلّد هیچ‌یک از ارباب جوامع حدیث و شخص اصحاب ائمه‌(علیهم‌السلام)  نیستند و تفرقه‌ای که در اهل‌سنّت پیش آمده که در اصول به اعتزال و اشعریت و در فروع به مذاهب اربعه منشعب شده‌اند و چنان شده است که هرکس ملزم است از یکی از این چهار نفر تبعیت کند و رأی دیگری را مردود و باب اجتهاد را مسدود بداند، در شیعه نیست و نخواهد بود.

شیعه پیرو قرآن و دستورات پیامبر‌(ص)  است و از قواعد عقلی تبعیّت می‌كند و از تمسّك به مثل قیاس و استحسان - كه عقلا آن را ردّ می‌كنند - پرهیز می‌كند.

 

موضوع: 
نويسنده: