سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

اعلمیت حضرت علی و اهل‌بیت(علیهمالسلام)

س. پیامبرŒ اسعد بن زراره را به مدینه فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت كند و تعالیم دین را به انصار بیاموزد و علاء بن حضرمى را براى چنین کارى به بحرین فرستاد و معاذ و ابوموسى را به یمن فرستاد و عتاب بن أسید را به مکه فرستاد.

پس چرا شیعه ادّعا می‌كند که، از پیامبرŒ جز على و یا مردى از اهل‌بیتش احادیث او را نقل نمى‌کنند؟

ج. شیعیان نمی‌گویند غیر از علی‌(علیه‌السلام) ، کسی حدیث از پیغمبر‌(ص)  روایت نکرده است. همه کسانی که حضور پیغمبر اعظم‌(ص)  شرفیاب می‌شدند به‌حسب استعداد خود از آن حضرت کسب معرفت می‌کردند.

شیعه می‌گویند كه علی اعلم از همه بود و همه به علم او محتاج بودند و اگر همه اصحاب در مسئله‌ای، نظری واحد داشته باشند و علی با آنها موافق نبود، حجّت، رأی علی‌(علیه‌السلام)  و هدایت اوست و به گفته خلیل بن احمد:

إحتیاجُ الکُلِّ إلَیْهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الکُلِّ دَلیلٌ عَلى أنَّه إمَامُ الکُلِّ.[1]

اکنون راجع به علوم ائمه‌(علیهم‌السلام)  این چند سطر را از زبان یکی از بزرگان اهل‌سنّت بشنوید. او شخصیتی است که همه علمای اهل‌سنّت او را به علم و مقام شامخ

 

علمی می‌شناسند، کافی است که او شیخ اکبر الأزهر بود، از‌جمله تألیفات او، کتابی است بنام الاتحاف بحب‌الاشراف، او راجع به علوم ائمه اثنی‌عشر‌(علیهم‌السلام)  چنین می‌گوید:

إنّ آلَ البَیتِ حَازوا الفَضائِلَ كُلَّها عِلْماً وَحِلْماً وَ فَصَاحَةً و ذكاءً و بدیهةً وَ جوداً و شَجاعَةً. فَعُلُومُهُم لاتَتَوقَّفُ عَلى تَكْرار دَرْسٍ وَلا یَزیدُ یَومَهم فیها عَلى ما كانَ بالأمْسِ. بَلْ هی مَواهب مِنْ مَولاهُم. مَن أنْكَرَها وَ أرادَ سَترَها كانَ كَمَنْ أرادَ سَتْر وَجْهِ الشَّمْسِ. فَمَا سَألهم فی الْعُلُومِ مُستَفید وَوَقَفوا ولا جرى مَعَهم فی مِضمار الفَضْل قَوم الّا عَجَزوا وَتَخَلّفُوا وَكَمْ عَایَنُوا فی الجلاد وَالجدال أمُوراً فَتَلقّوها بالصَّبر الجَمیلِ وَمَا اسْتَكانُوا وَمَا ضعفوا. تقرّ الشَّقائق إذا هَدَرت شقائقهم وتصغى الأسْماع إذا قَال قائلُهم وَنَطَقَ ناطقُهم سجایاً خَصَّهم بها خَالِقُهم.[2]

تا اینكه می‌گوید:

وَقَدْ أشْرَق نُورُ هذِه السِّلْسِلة الهاشِمیَّة والبیضة الطَّاهِرة النبویة والعصابة العَلَویة وَهُم إثنى عَشَر إماماً مَناقِبُهم علِیة و
 
صِفاتُهم سَنِیَّة وَنُفوسُهم شَریفة أبیّة و أرومتهم كَریمَة محمّدیة. ثُمَّ ذَكَرَ أسمائَهُم الشَّریفَة عَلیهم‌الصَّلوةُ وَالسَّلامُ.[3]

 


[1]. سیوطی، بغیة‌الوعاة، ص243؛ مامقانی، تنقیح‌المقال، ج1، ص402؛ «نیازمندی همگان به او و بی‌نیازیش از همه دلیل بر این است که او امام و پیشوای همه است».

[2]. شبراوی، الإتحاف بحب‌الاشراف، ص19؛ اهل‌بیت پیامبر همه فضیلت‌ها را در اختیار دارند، هم علم و هم حلم و هم فصاحت و هم کیاست و هوش و هم خودجوشی و الهام و هم جود و سخاوت و شجاعت را دارا هستند دانش آنها به تکرار درس (درس خواندن) نیاز ندارد و علمشان امروز با دیروز فرق ندارد و زیادتر نمی‌شود؛ بلکه این علم موهبت و بخشش پروردگارشان به ایشان است هرکس بخواهد آن همه فضیلت را انکار کند و پوشیده دارد مانند کسی خواهد بود که جمال خورشید و چهره‌ آفتاب عالم‌تاب را بپوشاند هیچ‌کس در هر علمی از آنها چیزی نپرسید که آنها در جواب مانده باشند و نتوانند جواب بدهند و در میدان فضیلت هر گروهی که با آنها مسابقه دادند ناتوان و بازمانده شدند. این بزرگواران در صحنه‌ مبارزه و جدال چه چیزهایی را دیدند که با اخلاق نیکو و صبر زیبا از آن استقبال کردند و ضعف و ناتوانی و جزع و زاری از خود نشان ندادند وقتی بیانِ رسای آنها بلند شود صدای دیگران خفه می‌شود و هنگامی که گوینده‌ آنها لب به سخن بگشاید و به نطق آید هم به سخن آنها گوش فرا دارند. اینها سرشت و طبیعت و ویژگی‌هایی است که آفریدگارشان برای آنها اختصاص داده است.

[3]. شبراوی، الاتحاف بحب‌الاشراف، ص69؛ «نور این سلسله‌ هاشمی و چراغ پاک نبوی و خاندان علوی همه‌جا را روشن ساخته است آنها دوازده امامند. فضایل و مناقبشان بالا و صفاتشان ارجمند و والا و روح و روانشان شریف است آنها مردانی هستند که از زیر بار ظلم و ستم رفتن اِبا و منع دارند. ریشه و اصل و نسبشان باارزش و محمّدی است.

سپس نام‌های شریف‌شان را ذکر کرده است. درود و سلام خدا بر آنها باد.

موضوع: 
نويسنده: