خاندان علی(علیهالسلام) در عدالت و حمایت از مظلوم، همانندی در عالم ندارند. حكایاتی كه از عدل علی(علیهالسلام) در كتابهای تاریخ نگاشته شده، نشان میدهد كه او دلباختة حقّ و فانی در عدالت بود. او به فرزندانش وصیّت فرمود:
«دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید».
حسین(علیهالسلام) فرزند آن پدر و وارث همان صفات میباشد. از ستمهایی كه بنیامیّه و عمّال آنها به مردم مینمودند بیش از هركس رنج میكشید و بهشدّت ناراحت میشد. قیام او، قیام علیه ظلم، بیداد و ستمگری، و نهضت او نهضت نجاتبخش ستمدیدگان و مظلومین بود.
یكی از داستانهایی كه گواه بر شدّت علاقه حسین (علیهالسلام) به دفاع از مظلومین و حمایت از بیچارگان بیپناه میباشد، داستان اُرینب دختر اسحاق و همسر عبدالله بن سلام است. یزید كه بهاصطلاح، شاهزاده و ولیعهد معاویه بود و تمام اسباب شهوترانی، ازجمله پول، مقام، زور، كنیزكان ماهرو و زنهای رقّاصه و خوانندة خودفروش در اختیارش بودند؛ بااینوجود، باز چشم طمع به بانوی شوهرداری دوخت كه باید او و پدرش معاویه پاسدار عصمت و عفّت او باشند.
یزید همچون اراذل و شهوتپرستانی كه در وفور عیشونوشِ حكومت، تربیت میشوند ناآرام شد، امّا از آنجا كه آن زن، نجیب، پاكدامن و عفیفه بود، دسترسی به او از راه فریب و منحرفساختن وی ازطریق پارسایی محال مینمود. معاویة ناپاك، كه خود را امیرالمؤمنین میخواند، برای خواهش نفس و شهوت یزید دست به نیرنگ بسیار عجیب و بیسابقهای زد. او مرد بدبخت را از زن عفیفه و زیبایش جدا نمود و مقدّمات كامیابی یزید از آن زن را فراهم ساخت.
امّا حسین(علیهالسلام) با غیرت و جوانمردی در مقابل این تصمیم زشت و شیطانی معاویه ایستاد، و نقشة او را نقشبرآب كرد. حسین(علیهالسلام) غیرت و حمیّت هاشمی و علاقة خود به حفظ نوامیس مسلمین را نشان داد و مانع از رسیدن یزید به هوس ناپاك و شریرش گردید. افتراقی را كه
معاویه با نیرنگ ایجاد كرد، به اتّصال مبدّل نمود، و آن ستم بزرگ را از عبدالله بن سلام و همسرش دفع گردانید. این داستان در تاریخ مفاخر آل علی(علیهالسلام) و مظالم بنیامیّه جاودان باقی مانده است.[2]
[1]. نهجالبلاغه، نامه 47 (ج3، ص76)؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ص136؛ مجلسی، بحارالانوار، ج42، ص256.
[2]. در بعضی از خصوصیّات این داستان مانند بعضی اعلام اختلافاتی بین مصادر آن دیده میشود. آنچه كه ما اجمال آن را نقل كردیم موافق است با نقل شبراوی در الاتحاف (ص201 – 210) و ابنقتیبه دینوری در الامامة و السیاسه (ج1، ص166 – 173) ر.ک: علایلی، سموالمعنی، ص156 – 159.