شاید بعضی گمان كنند كه شجاعت حسین(علیهالسلام) در زور بازو، قدرت و قوّت بدنی، و علم آن حضرت به آیین جنگ و نبرد و به خاك انداختن دلیران و دلاوران خلاصه میشود و بزرگترین نمایشهای شجاعت آن حضرت را حملاتی بدانند كه یكتنه به سپاه دشمن مینمود و طومار آنها را درهم میپیچید. دشمنان، زمانی كه دیدند حریف آن زور و بازو نمیشوند از اطراف، پیكر پاكش را هدف سنگ و تیر قرار دادند و اگرچه آن سیّد مظلومان را شهید كردند و سر انورش را شمر یا سنان یا خولی از بدن جدا ساخت امّا كسی ادعا نكرد كه من به زور بازوی شخصی خود، آن حضرت را كشتم؛ كثرت زخم، جراحات بسیار، تشنگی و خونریزی فوقالعاده، آن امام مجاهد را (بهظاهر) از پا در آورد كه آن دشمنان خدا به قتلش دلیر شدند، وگرنه كسی نبود كه بتواند با نبرد و زور بازو آن یادگار حیدر كرّار را به قتل برساند. این زور بازو، نیروی جسمانی و حملات دلیرانه نمایشی از نمایشهای شجاعت است.