حسین(علیهالسلام) در اینجا نیز مانند جدّ و پدرش از تمام كسانی كه برای حقّ و به نام عدل قیام كردند برندة میدان بود، و وقتی با همه نوع خطری مواجه شد و گونه اسبابی كه دیگران را ناچار به تسلیم میساخت فراهم گشت، فرمود:
«نه، به خدا سوگند! به خواری دست در دست شما نمیگذارم و چون بندگان از جهاد فرار نمیكنم. ای بندگان خدا! من پناه میبرم به پروردگار خودم و پروردگار شما از هر متكبّری كه ایمان به روز قیامت ندارد».
و نیز فرمود:
«به خدا سوگند! بعد از من درنگ نمیكنید مگر به مقداری كه كسی بر اسب نشیند، تا روزگار بر شما چون آسیاب گردد و چون محور، مضطرب شوید؛ عهدی است كه پدرم از جدّم مرا به آن خبر داده است. پس شما كار خود را فراهم كنید و همكارانتان را گرد آورید و بر من بتازید و مرا مهلت ندهید، من بر خدایی كه پروردگار من و شماست توكّل كردهام، هیچ جنبندهای نیست مگر آنكه ناصیة او به دست خداست، بهدرستیكه پروردگار من بر صراط مستقیم است».
[1]. طبری، تاریخ، ج4، ص323؛ مفید، الارشاد، ج2، ص98؛ طبرسی، اعلامالوری، ج1، ص459؛ مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص7؛ علایلی، سموالمعنی، ص117.
[2]. ابننما حلی، مثیرالاحزان، ص40 – 41؛ ابنطاووس، اللهوف، ص59 – 60. قسمتی از خطبة امام شهید(علیهالسلام) در روز عاشوراست كه در كتب معتبرة مقاتل ذكر شده است. رجوع کنید به: محدث قمی، نفسالمهموم، ص262.