قرآن، کتاب زندگی
ما مسلمانان بر آن عقیدهایم كه قرآن، نور و رحمت و هدایت بهسوی خیر و سعادت است و كافیتر و جامعتر از آن دستوری برای بشر نیامده و نخواهد آمد و جامعة انسانی باوجود احكام قرآن و مكتب اسلام به هیچ نظام و قانون دیگری احتیاج ندارد.
شك نداریم كه اگر تعالیم قرآن به اجرا درآید، نقاط ضعف و نابسامانیهایی كه زندگی جوامع بشری را فرا گرفته، مرتفع خواهد شد و برادری و عدل و داد، جهان را فرا خواهد گرفت.
بنابراین، وظیفه ماست كه به حكم حدیث شریف و متواتر:
«إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتَابَ اللهِ وَعِتْرَتِی مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً».[1]
به قرآن و عترت پیامبر(ص) متمسّك شویم و رسالت قرآن را به جهانیان برسانیم؛ مبدأ و مقصد انجام حركات و نهضتها، اقدامات و انقلابهای اصلاحی را، تعالیم قرآن قرار دهیم؛ و همواره آن را نقطة شروع و نقطة پایان، مصدر هدایت و منبع جهش بدانیم. در تمام شئون و نواحی زندگی فقط به قرآن و عترت رجوع نماییم و آن را یگانه میزان و قانون محترم و واجبالاتباع دین و دنیا دانسته، در هیچ اقدام و هیچ حال از آن غافل نگردیم.
بدیهی است كه مسلمان نمیتواند قرآن را از زندگی، اجتماع و دین و دنیای خود دور كرده و به جدایی دین از دنیا و روحانیّت از سیاست، قایل شود.
مسئولیتی كه متوجّه ما مسلمانان، میباشد، این است كه به جدایی دین از دنیا تسلیم نگردیم؛ اگرچه بسیاری، نادانسته و جاهلانه این جدایی را پذیرفتهاند.
هر فرد مسلمان باید به این پرسشها پاسخ گوید:
آیا ما قرآن را مصدر واقعی اقدامات و منبع الهامات میدانیم؟ و برای اخطارات و ابلاغات اعتبار قایلیم؟ آیا در ایمان به قرآن و راهنماییهای آن جدّی و پابرجا و استوار هستیم؟
آیا برنامه زندگی ما از قرآن گرفته شده است؟ و بهقدر یك رژیم درمانی و بهداشتی و یك نسخه پزشك، از كتاب خدا پیروی میكنیم؟
و آیا میتوانیم به این پرسشها پاسخ مثبت بدهیم؟ تا وقتیكه زندگی، اجتماع، اعمال و رفتار، دروس و برنامه حیاتی بهگونهای باشد كه در برابر این سؤالات، جواب مثبت نداشته باشیم، از حریم امن و كرامت و عزّت قرآن مجید دور هستیم.
[1]. صفار، بصائرالدرجات، ص433 ـ 434؛ خزاز قمی، کفایةالاثر، ص137، 163؛ طبری امامی، المسترشد، ص559؛ مجلسی، بحارالانوار، ج35، ص184، ح2. «همانا من در میان شما دو چیز گرانسنگ را باقی میگذارم، کتاب خدا و عترتم؛ تا چندی که به آن دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد».