شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

فصل چهاردهم: روزه، مدرسه عالی اجتماعی

روزه، مدرسه عالی اجتماعی

چنانچه می‎دانیم روزه دارای فواید، حكمت‎ها، مصالح روانی و اخلاقی، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، درمانی و حتّی سیاسی است و باید در هریك از این فواید جداگانه و مستقل به بحث پرداخت و تذكّر و توجّه به این فواید یقین مسلمان را به دین اسلام، زیاد و اطمینانش را به حكمت خدا در تشریع این فریضه بزرگ قوی‎تر می‎سازد.

در این مجال، می‎خواهیم برخی از حكمت‎های اجتماعی روزه را یادآور شویم؛ تا در روشنایی آن به اوضاع اجتماعی كنونی نیز توجّه كنیم و از ماه رمضان و آیین روزه‎داری برای اصلاح وضع اجتماعی خود كمك بگیریم.

1. یكی از فواید اجتماعی روزه ـ ‎چنانچه مكرّر تذكّر داده‎ایم‎ ـ این است كه روزه، اراده اجتماع را قوی و همّت جامعه را بلند و بر هواها و امیال و شهوات، حاكم و مسلّط می‎سازد.

كسی كه توانست مدّت چهارده‌ ساعت ـ كمتر یا بیشتر ـ در شدّت گرما، طعام و غذا را ترك و زحمت و رنج تشنگی را تحمّل كند و از

 

لذایذ جنسی خودداری نماید، می‎تواند برای خاطر مصالح بزرگ اجتماعی و برای حفظ شرف و آبروی خود و جامعه نیز شكیبایی ورزد، و زحمات و دشواری‎ها و ناراحتی‎ها را برای نیل به مقاصد عالی اجتماعی متحمّل گردد.

بدیهی است هر اجتماعی كه بخواهد در راه ترقّی قدم به ‌جلو بردارد و با حركات و نهضت‎های مترقّیانه به‌پیش‌ رود، به قوّت اراده، عزم آهنین و همّت ‌بلند نیاز دارد؛ قوّت و همّتی كه او را به اقدامات بزرگ و نهضت‎های خطیر برانگیزد، و از تصوّر شكست و ضعف و عقب‎نشینی در برابر عوامل مأیوس‌كننده و مخرّب مصون بدارد.

یگانه ‌چیزی كه سبب امتیاز افراد و اجتماعات از یكدیگر و باعث پیروزی و غلبه آنها بر مشكلات است، قوّت اراده و عزم سخت است كه هر ملّتی از آن بیشتر برخوردار باشد، بیشتر می‎تواند با مشكلات و مصائب دست‌وپنجه نرم كند و مصالح عالی عمومی را با بذل مصالح و منافع شخصی و ترك هواهای نفسانی بازخرید نماید.

نقش روزه و تأثیر آن در تكمیل و تقویت اراده، بسیار مهم است؛ زیرا روزه تمرین صبر و خویشتن‎داری و قوّت اراده و ایجادكنندة عزم محكم به‌واسطه ترك لذایذ حلال، و سبب صبر و شكیبایی در ترك لذایذ حرام است.

2. یكی دیگر از فواید اجتماعی روزه، تذكّر و یادكردن حال فقرا و طبقه محروم و توجّه به شرافت نفس و علوّ طبع بینوایان صابر و شكیباست.

 

اگر روزه‎دار متمكّن و توانگر فقط در ماه رمضان به صبر و شكیبایی می‎پردازد و از خوردن غذاهای لذیذ و اِعمال غریزه جنسی خودداری می‎كند، فقیر و محروم صابر و باایمان، علاوه ‌بر اجرای برنامه ماه رمضان در دوره سال، بر محرومیّت‎هایی كه دارد صبر می‎كند و از حدود شرع تجاوز نمی‎نماید و زبان به شكایت از خدا نمی‎گشاید و به مال كسی چشم طمع ندوخته و به اغنیا و ثروتمندان حسد نمی‌ورزد.

پس روزه‎دار توانگر و فهیم درمی‎یابد كه چه‌بسا این دسته از فقرا و محرومین مؤمن به‌واسطه صبر بر محرومیّت‎ها در قوّت اراده و شرافت ‌طبع و بلندی ‌همّت بر او فضیلت داشته باشند؛ زیرا هرچه كام‎گیری‎های نفسانی بیشتر باشد و طبع، معتاد به هواپرستی، و مشغول به التذاذات جسمانی شد، مقاومت در برابر آن دشوارتر، و اراده ضعیف‎تر و توانایی انسان به تحمّل مشكلات و سختی‎ها و اقدام به اعمال نیك و بزرگ كمتر می‎شود.

چنانچه در تاریخ بزرگان دیده شده و به تجربه نیز ثابت گردیده، در خاندان‎هایی كه با ناز و نعمت فراوان خو گرفته باشند، افراد برجسته، باهمّت، شجاع و بااراده كمتر پیدا شده و در خانواده‎هایی كه با اختیار یا بدون اختیار، به ترك لذایذ و بی‎اعتنایی به امور مادّی و تن‌پروری مبادرت شده، نوابغ و مردان باشخصیّت و بااراده، بیشتر ظهور كرده‎اند.

 

پس، روزه‎دار هم به عزّت ‌نفس و شرافت فقرای فاضل آگاه گشته و هم از سختی و رنج آن طبقه محروم اجتماع، خبردار می‎شود و به فكر كمك به آنها می‎افتد.

در حدیث است كه «حمزة بن محمّد» به حضرت امام حسن عسكری‌(علیه‌السلام) نوشت: چرا خدا روزه را واجب فرموده؟

پاسخ رسید:

«لِیَجِدَ الْغَنِیُّ مَضَضَ الْجُوعِ فَیَحْنُو (فَیَحِنُّ) عَلَى الْفَقِیرِ»؛[1]

«برای اینكه توانگر درد گرسنگی را بیابد و به فقیر عطوفت نماید».

و از حضرت امام‌صادق(ع)‎ روایت است كه فرمود:

«إِنَّمَا فَرَضَ اللهُ الصِّیَامَ لِیَسْتَوِی بِهِ الْغَنِیُّ وَالْفَقِیرُ»؛[2]

«خداوند روزه را واجب گردانید تا به‌وسیلة آن غنی و فقیر مساوی گردند».

3. از دیگر فواید روزه آن است كه روزه‎دار، حقیقت آزادی و حرّیّت را درك می‎كند و روزه او را از عبادت، شهوات، عادات و پرستش

 

هوای‌نفس آزاد می‎سازد و روح او را ارتقا داده و فكرش را روشن می‎نماید و در پیكر اجتماع، روح آزادی می‎دمد و همه را به خضوع در پیشگاه آفریدگار ـ ‎كه جز او كسی سزاوار پرستش نبوده و هر مخلوقی از قید رقّیّت و عبودیّت او بیرون نیست‎ ـ رهبری می‎نماید و از بشرپرستی و كرنش و تعظیم در برابر صاحبان قدرت‎های مادّی و ستمگران باز می‎دارد.

روزه‎دار مؤمن و خداشناس، آزاد واقعی است؛ آزادی كه كامل‎ترین معانی و مفاهیم آزادی را درك كرده است.

كسانی‌كه آزادی را به ترك وظایف و التزامات شرعی و عقلی و هوس‎رانی و شهوت‎پرستی می‎دانند، بنده شهوات و عادات و اسیر هوای‌نفس هستند. چنین‌ كسانی مؤمنان را ـ كه به پرستش خدای یگانه می‎پردازند ـ مسخره می‎نمایند؛ درحالی‌كه خودشان در پرستش هوا و شهوات و لذّات خسیسه، طوق عبودیّت به گردن انداخته و مصداق این كلام معجزه نظام الهی می‎باشند:

﴿أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ﴾؛[3]

«آیا آن ‌كس‌كه هوایِ [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟».

آن ‌هنگام ‌كه هوای‌نفس مطاع و معبود شد، استبدادش از استبداد هر

 

سلطان مستبد خطرناك‎تر است و اگر از استبداد هوای‌نفس پیروی شد، خطرش، زوال شخصیّت، شرف و حیثیّت است و آن كسانی‌ كه پیروی از پلیدی‎های نفس و شهوت‎پرستی و سرپیچی از اوامر شرع را آزادی می‎دانند، علاوه‌ بر آنكه معنای آزادی را نفهمیده‎اند، در پلیدترین قیدوبندها مقیّد و بسته هستند و تا این قیود و صفات ذمیمه از قبیل: حرص و آز، حبّ دنیا، تجمّلات و جاه و ریاست و... را پاره نكرده و به جهان آزادِ خداپرستی و صف آزادمردان موحّد منتقل نشده و اعلان آزادی بشر را در تعالیم اسلام نخوانند، از نعمت آزادی بهره‎ای نمی‎برند.

«ابن‌خضرویه» می‎گوید:

«فِی الْحُرِّیَّةِ تَمَامُ الْعُبُودِیَّةِ، وَفِی تَحْقِیقِ الْعُبُودِیَّةِ تَمَامُ الْحُرِّیَّةِ»؛[4]

«در آزادی حقیقی تمام عبودیّت و پرستش خدا، و در پرستش خدا تمام آزادی درج است».

آزادی، رهایی از بندهای پرستش غیرخدا، قیود و اخلاق زشت و عادات ناپسند است و اعتماد و اتكای به خدا و بندگی خالص و حقیقت عبودیّت خدا، آزادی از قید بندگی و اسارت دیگران است.

4. روزه، تمرین اخلاص و پاكی نیّت و تنزّه از ریا و اجتناب از شهرت‌طلبی و مدح و ثنای خلق است. این عیوب و آفات در امور نیك دیگر بیشتر وارد می‎شود؛ ولی روزه‎دار برای ریاكاری

 

ناچار به حفظ رژیم روزه و امساك از مفطرات نیست؛ زیرا ممكن است در خلوت از مفطرات امساك ننماید و خود را روزه‎دار معرّفی كند.

پس اگر شخصی در تمام مدّت روز و در خلوت و جلوت، پنهان و آشكار روزه‎دار بود، علامت پاكی نیّت و صدق باطل و اخلاص اوست و فایده آن، تمرین و تربیت نفس بر خلوص نیّت و طهارت مقصد و پرهیز از حبّ شهرت و عوام‌فریبی و حبّ جاه و كسب اعتبار در بین مردم است.

هر مقدار اجتماع از آفات عوام‌فریبی و حبّ شهرت و جاه و مقام پاك شود، واقعیّات و حقایق، میزان سنجش كارها معلوم می‎شود و اشتباه‌كاری‎ها از بین می‎رود و بزرگ‎ترین خطری كه حیات زعما و رهبران ملل و حتّی حكما و دانشمندان را تهدید می‎كند، همین عوام‎فریبی و حبّ جاه و شهرت است كه به‌واسطه آن اعمال از مسیر حقیقت‌پرستی و واقع‎بینی منحرف شده و اجتماع در اشتباه می‎افتد و علّت عمده شكست بسیاری از نهضت‎ها و قیام‎ها و حركات اصلاحی، عدم خلوص‌نیّت از ابتدا و یا آلوده‌شدن نیّات در میانه راه و وسط كار، به این آفات است و هرچه اجتماع انسانی از این آفات تطهیر شده و سران و رهبران از حبّ مدح و سپاس پاك باشند و مدح و سپاس، وسیله تقرّب به آنها نباشد و مبالغه و گزافه‎گویی و نیایش و تواضع

 

نسبت به آنها از بین برود چنین جامعه‎ای به‌سوی ترقّی واقعی خود بهتر قدم برمی‎دارد.[5]

ازاین‌جهت در اسلام به اخلاص در نیّت و توحید در عبادت، اهمیّت بسیار داده شده است.

قرآن مجید می‎فرماید:

﴿وَمَا اُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللّٰهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ﴾؛[6]

«و فرمان نیافته بودند جز اینكه خدا را بپرستند، درحالی‌كه به توحید گراییده‎اند».

معنای خالص قراردادن دین، برای خدا این است كه انسان‎ها اعمال و رفتارهایی كه جنبه معنوی و وجهه ربوبی داشته و نمایش پرستش و حاكی از حسن ضمیر و صفای باطن است، فقط برای خدا به‌جا آورند و در برنامه‎های بازرگانی و روابط اجتماعی، سیاسی و نظامی فقط به

 

احكام خدا ملتزم باشند، و از غرور و حبّ جاه و جنبه‎های شخصی، خود را پاك كرده و از التزام به آنچه بیرون از احكام خدا و حدود شرع است پرهیز نمایند، و در هر كار و عمل و هر حركت، رضای خدا را شرط بدانند.

در روزه و برنامه‎های ماه رمضان، درس این معانی و آموزش این حقایق عالی و این حكمت‎های بزرگ نهفته است و به‌قدری این عبادت از ریا دور است كه خدا آن را برای خود و مخصوص خود معرّفی فرموده است؛ بااینكه تمام عبادات باید برای خدا انجام شود.

از حضرت امام‌صادق(ع)‎ روایت شده است كه خداوند تبارك و تعالی می‎فرماید:

«اَلصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ».[7]

ز هر حرف بشارت‌ده سراسر
 

 

بود لفظ انا اجزی نكوتر[8]
 

 

5. یكی دیگر از فواید اجتماعی روزه، حصول ملكه حسن ‌خلق و عفو و گذشت و دوری از كینه‎توزی، تندخویی، بدزبانی، ستیزه‎جویی، غیبت و دشنام است؛ زیرا ازجمله تعالیمی كه به‌طور مؤكّد به روزه‎دار داده شده، این است كه مواظب چشم و زبان و گوش خویش باشد و اگر از كسی نادانی و بی‎ادبی دید یا دشنام و سخن زشتی شنید به او پاسخ ندهد.

 

در حدیث است كه حضرت ابی‎عبدالله×‎ فرمود:

«إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُكَ وَبَصَرُكَ وَشَعْرُكَ وَجِلْدُكَ وَعَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَقَالَ: لَا یَكُونَنَّ یَوْمُ صَوْمِكَ كَیَوْمِ فِطْرِكَ»؛[9]

«وقتی روزه می‎گیری باید گوش تو و چشم تو و موی تو روزه بگیرد و چیزهای دیگر را شمرد و فرمود: نباید روزی که تو روزه هستی مثل روزی كه روزه نیستی، باشد».

و از رسول خدا‌(ص) روایت است كه فرمود:

«مَا مِنْ عَبْدٍ صَائِمٍ یُشْتَمُ فَیَقُولُ: إِنِّی صَائِمٌ سَلَامٌ علَیكَ لَا أَشْتِمُكَ كَمَا تَشْتِمُنِی إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَعَالَی: اِسْتَجَارَ عَبْدِی بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِی قَدْ أَجَرْتُهُ النَّارَ»؛[10]

«بنده روزه‎داری نیست كه به او دشنام داده شود و او به دشنام‌دهنده بگوید: من روزه هستم. سلام بر تو! من دشنام نمی‎دهم؛ چنانچه تو دشنام می‎دهی؛ مگر اینكه پروردگار تعالی می‎فرماید: بندة من به‌وسیله روزه از شرّ بنده [به من] پناه جست. من به تحقیق او را از [شرِّ] آتش پناه دادم».

ذكر فواید و حكمت‎های اجتماعی روزه نشان می‎دهد كه روزه یك

 

كلاس تربیتی، اجتماعی و عملی و تعلیم سلوك و معاشرت هرچه بهتر و منزّه‎تر و انسانی‎تر است. ازاین‌رو در صدر اسلام اجتماع اسلامی از حیث سلوك اجتماعی و معاشرت افراد با یكدیگر و روابط آنها باهم راقی‎ترینِ اجتماعات بود و مدرسه عبادات اسلام، ازجمله كلاس «روزه»، مسلمانان را شایسته آن نمود كه رسالت اسلام را به دنیا ابلاغ كنند و از ثمرات اخلاقی و بركات درس‌های آن ـ كه عبارت از ایثار، فداكاری، استقامت، تملّك نفس، كوشش در راه هدایت و بیداری ملّت‎ها و آزادی اجتماعات از ظلم سران و فرمانروایان و پیكار با جهل، فساد عقیده و رذایل اخلاقی است‎ ـ جهانیان را به حقیقت اسلام متوجّه سازند.

این معانی بلند را مسلمانان صدر اسلام، درضمن ادای عبادات و برنامه‎های نماز، روزه، حج و... فرا گرفته و در پیاده‌كردن آن می‎كوشیدند.

اكنون نیز ماه رمضان این آثار را داراست و طبق آمارهایی كه داده می‎شود، از میزان و تعداد جرایم و جنایات در این ماه كم می‎شود.

مسلمانان در وضع اجتماعی كنونی به تلمّذ در مدرسه عالی روزه ماه مبارك بیش از گذشته احتیاج دارند و هتك حرمت این ماه با افطار روزه، مبارزه با این مدرسه تربیتی اسلامی و مخالفت با تهذیب نفوس و تزكیه اخلاق و تكامل و ترقّی جامعه بوده و معاندت با خدا و اهانت و استخفاف فرمان خالق جهان و جهانیان است. (اعاذنا الله منه).

 


[1]. کلینی، الکافی، ج4، ص181؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص33؛ حرعاملی، وسائل‌الشیعه، ج10، ص8.

[2]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص73؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج2، ص6؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص30؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص34.

[3]. جاثیه، 23.‌

[4]. ر.ک: سلمی، طبقات‌الصوفیه، ص104.

[5]. از كلام امیرالمؤمنین× و یكی از خطبه‎هایی كه شایسته است هر شیعه آزادی‎خواه آن را حفظ داشته باشد: «وَإِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالَاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَیُوضَعُ أَمْرُهُمْ عَلَی الْكِبْرِ وَقَدْ كَرِهْتُ أَنْ یَكُونَ جَالَ فِی ظَنِّكُمْ إِنِّی اُحِبُّ الْإِطرَاءَ وَاسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَلَسْتُ بِحَمْدِ اللهِ كَذَلِكَ ... فَلَا تُكَلِّمُونِی بِمَا تُكَلِّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَلَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ ... فَإِنَّمَا أَنَا وَأَنْتُمْ عَبِیدُ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَیْرُهُ»؛ همانا از پست‌ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش‌اند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن می‌باشم و سپاس خدای را که چنین نبودم (تا آنجا که فرمود) پس با من چنان‌که با پادشاهان سرکش سخن می‌گویند حرف نزنید و چنان‌که از آدم‌های خشمگین کناره می‌گیرند دوری بجویید (تا آنجا که فرمود) پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگاری نیست. نهج‌البلاغه، خطبه 216 (ج2، ص200 ـ 201)؛ کلینی، الکافی، ج8، ص355 ـ 357.

[6]. بیّنه، 5.

[7]. کلینی، الکافی، ج4، ص63؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص24 ـ 25. «روزه برای من است و من جزای او را می‌دهم».

[8]. از گنج دانش مرحوم آیت‎الله والد+.

[9]. کلینی، الکافی، ج4، ص87؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص108؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص195؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص221.

[10]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص110؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص224.

موضوع: 
نويسنده: