شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

روی سینة پیامبر(ص)

ابو‌هریره می‌گفت: این چشم‌هایم دید و گوش‌هایم شنید كه پیغمبر‏‌(ص) هر دو دست حسین را گرفته بود و پاهای حسین بر روی پاهای پیامبر‏‌(ص) بود. رسول خدا‌(ص) می‏فرمود:

«تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّة».[1]

 

حسین بالا رفت تا پاهایش را بر سینه پیغمبر گذارد. پس پیغمبر فرمود: «دهان باز كن!»، پس بوسیدش و سپس گفت: «خدایا! او را دوست بدار؛ زیرا من او را دوست می‏دارم».

«اَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی اُحِبُّهُ».[2]

علایلی می‌نویسد: «عَیْن بَقَّة» كلمه‏ای است كه در روح طفل، طراوت، سبكی و ملاحت می‏آورد.[3]

 

[1]. (یعنی: برو بالا؛ كوچولوی من). همچنین ابن‌عساکر (تاریخ مدینة دمشق، ج13، ص194) از ابوهریره به این لفظ روایت کرده: «حزقّةٌ حزقّةٌ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةٍ». «حزقّة» (به فتح حاء و ضم زا، یا به ضم هر دو) چنانچه در قاموس گفته به كسی گویند كه به‌واسطة ضعف یا خردی و كوچكی، قدم‌هایش كوتاه و به هم نزدیك باشد. و «تَرَقَّ» به معنای «اصعدْ» است یعنی بالا برو! و «عَیْنَ بَقَّة» چنانچه علایلی گوید، كنایه از كوچكی جسم و خردی جثّه است. این جمله را عرب هنگام اظهار ملاطفت و مزاح با طفل و به نشاط آوردن او می‏گوید.

[2]. ابن عبدالبر، الاستیعاب،  ج1، ص397 - 398؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج3، ص159؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص122.

[3]. علایلی، سموالمعنی، ص76.

نويسنده: 
کليد واژه: