جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

او را واگذاردند

خوارزمی درضمن خبری طولانی نقل كرده كه حسین‏‌(علیه‌السلام)  به ابن‌عبّاس فرمود: «آیا می‏دانی كه من پسر دختر رسول خدا هستم؟».

 

عرض كرد: آری! غیر از تو كسی را نمی‏شناسم كه پسر پیغمبر باشد، و یاری و نصرت تو بر این امّت واجب است آن‌چنان كه روزه و زكات واجب است كه یكی از این دو بدون دیگری پذیرفته نشود.

حسین‏‌(علیه‌السلام) فرمود: «پس رأی تو چیست در حق مردمی كه پسرِ دختر پیغمبر را از وطن و خانه و جایگاه و زادگاهش، و حرم رسول و جوار قبر پیغمبر و مسجد و محلّ هجرت آن حضرت، خارج نمودند؛ او را بیمناك و سرگردان گذاردند كه قرارگاه، منزل و مأوایی نداشته باشد و قصدشان از این سختگیری‌ها كشتن او و ریختن خونش باشد درحالی‌كه او شركی به خدا نورزیده و غیرِخدا را ولیّ امر خود قرار نداده و از روش پیغمبر و جانشینان او تخلّف ننموده است؟».

ابن‌عبّاس گفت: نمی‏گویم در حق آنها مگر آنكه آن كسان، به خدا و پیغمبر، كافر شدند و اگر نماز بخوانند از روی كسالت و ریاكاری است و بر امثال این مردم عذاب بزرگ‌تر خدا نازل گردد؛ و امّا تو، اباعبداللّه! پس تو سرسلسلة افتخار و مباهاتی، تو پسر پیغمبر هستی، تو پسر وصیّ پیغمبر و فرزند زهرا می‌باشی، زهرایی كه همانند مریم بود؛ پس ای پسر رسول خدا! گمان مبر كه خدا از آنچه ستمكاران می‏كنند غافل است، و من گواهی می‏دهم كه هركس از مجاورت تو و مجاورت فرزندان تو كناره‏گیری كند در آخرت، نصیب وبهره‏ای نخواهد داشت.

حسین‌(علیه‌السلام) فرمود: «خدایا گواه باش!».

ابن‌عبّاس گفت: فدای تو شوم! گویا به من خبر از مرگ خودت می‏دهی و

 

از من می‏خواهی تو را یاری كنم! سوگند به خدایی كه غیر از او خدایی نیست! اگر در پیش روی تو شمشیر بزنم تا شمشیرم بشكند و دست‌هایم قطع شود، اندكی از حق تو را ادا نكرده باشم. هم‌اكنون من حاضر به خدمت تو هستم هرگونه كه صلاح می‌دانی، فرمان بده!.[1]

این خبر طولانی است و در این مجال نمی‌گنجد امّا در آغاز این خبر عبدالله بن عمر گفت، شنیدم رسول خدا‏‌(ص)  فرمود:

«حُسَیْنٌ مَقْتُولٌ فَلَئِنْ خَذَلُوهُ وَلَمْ یَنْصُرُوهُ لَیَخْذُلَنَّهُمُ اللهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛[2]

«حسین كشته می‏شود پس اگر او را وابگذارند، و یاری‌اش نكنند خدا آنها را تا روز قیامت یاری نخواهد كرد».

 


[1]. خوارزمی، مقتل‌الحسین(علیه‌السلام)، ص191 –192، فصل10؛ نیز رجوع کنید به: ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج5، ص24.

[2]. خوارزمی، مقتل‌الحسین(علیه‌السلام)، ص191، فصل10؛ نیز رجوع کنید به: ابن‌اعثم کوفی، ج5، ص23 - 26.

نويسنده: 
کليد واژه: