پیغمبر(ص) درضمنِ حدیثی روایت كرده كه چون خدا آدم را آفرید، در سمت راست عرش، پنج شَبَح در نور دید كه در سجده و ركوع هستند. آدم پرسید: «این پنج شَبَح كه در هیبت و صورت مناند چه كسانی هستند؟».
خطاب شد: «اینان پنج تن از فرزندان تو هستند كه پنج نام برای آنها از نامهای خود مشتقّ كردهام و اگر برای ایشان نبود بهشت و جهنّم، عرش و كرسی، آسمان و زمین، فرشتگان و آدمیان و جنّیان را نمیآفریدم؛ پس من محمودم، و این محمد است؛ من عالی هستم، و این علی است؛ من فاطرم، و این فاطمه است؛ من احسانم، و این حسن است؛ من محسنم و این حسین است. به عزّتم، سوگند یاد نمودهام كه هركس ذرّهای از كینة ایشان را در دل داشته باشد او را داخل آتش میكنم. ایشان برگزیدگان من هستند، به ایشان نجات میدهم، و به ایشان هلاك مینمایم. هروقت حاجتی داری به این پنج تن متوسّل شو». پس پیغمبر(ص) فرمود: «ماییم كشتی نجات! هركس به آن متعلّق شود نجات یابد و هركس از آن برگردد هلاك گردد».[1]
در روایتی دیگر سلمان فارسی از پیامبر(ص) حدیث میكند كه پیامبر(ص) فرمود: «خداوند برای ما نامهایی از نامهای خویش مشتقّ ساخت؛ پس خداوند – عزَّوجلَّ - محمود است و من محمدم، و خداوند اعلی است، وبرادرم علی است و خداوند فاطر است، و دخترم فاطمه است، و خداوند محسن است و دو پسرم حسن و حسین میباشند».[2]
[1]. مغربی، شرحالاخبار، ج2، ص500 - 501؛ بحرانی، غایةالمرام، ج1، ص25 - 26؛ مجلسی، بحارالانوار، ج27، ص5؛ امینی، الغدیر، ج2، ص300.
[2]. جوینی خراسانی، فرائدالسمطین، ص41، ح5. اینگونه احادیث ممكن است اشاره به مقام كمال پنج تن و خمسة طیّبه باشد و اینكه آنها مؤدّب به آداب الهی، و مربّی به تربیت ربوبی هستند و به اخلاق الهی تخلّق دارند و چنانكه نام، انسان را به مسمّی میرساند، آنها نیز كه اسمهای حق و مشتقّ از نامهای او هستند ما را به خدا هدایت میكنند و همچنین دلالت بر ارتباط آنها با عوالم غیب دارد، و در روایات است كه «نَحْنُ وَاللهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی». عیاشی، تفسیر، ج2، ص42؛ کلینی، الکافی، ج1، ص143 – 144؛ فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج2، ص255. و اگرچه همة موجودات به این معنا اسمهای حق هستند امّا این پنج نور مقدس، مقام شامخ دیگری دارند و دلالت آنها بر مسمّی، اظهر و اَبین است و امّا اینکه چرا این پنج نور هركدام مخصوص به اسمی شدهاند؛ شرحش از حوصلة این كتاب خارج است.