در این میدان ظهور، موقف حسین(علیهالسلام) و استقامت و پایداری آن حضرت، بیمانند است؛ آن موقف پر از مصیبات و عوامل بازدارندهای كه همه ـ حتّی برحسب زیارت ناحیة مقدّسه ـ ملائكه را شگفتزده كرده كه اگر این بشر است، پس اینهمه مردمی كه اسیر هواوهوس خود شده و بندة زر و مال و گرفتار ظلم، تجاوز، شرك و كفرند، كیستند؟!
با چنین حُسن و ملاحت اگر اینان بشرنـد
ز آب و خـاك دگـر و شهر و دیار دگرنـد
این موقف، شرایطی بود كه برای هیچیك از انبیا و اولیا ؛ نه آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و نه شخص اول عالم امكان، حضرت خاتمالانبیا(ص) و نه برای حضرت ابوالاولیا، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و نه برای سایر ائمة هدی(علیهمالسلام) پیش نیامد و این موقف، مختصّ به خود آن حضرت بود و این ظهور و جلوة كرامت انسانیت تنها در این موقف، تجلّی نمود.
هر انسانی كه بخواهد از این موقف عظیم چیزی بگوید یا بنویسد اگر در اوج قدرت علمی و ادبی باشد، متحیّر میشود كه از كجا شروع كند و كدامیك از ابعاد بیمنتهای این موقف الهی را مطرح نماید.
اگر كیهانشناسان، علمای هیئت، صاحبان معرفت و ارباب اطّلاع از این جهان پهناور كه تعداد كهكشانهایش را تا یكصدوبیست میلیارد هم شماره كردهاند و اگر دیگران و دیگران كه در رشتههای شناخت اجزای این جهان هستی از انسان، حیوان، كوه، دریا، نور، ذرّه و اتم و... آگاه و بااطّلاعاند، در برابر قدرتی كه این مخلوقات كوچك و بزرگ را آفریده، تكبیر و تهلیل و سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ میگویند. ما قدرت بیانتهای همان خالق كهكشانها و جمیع عالم آفرینش را در خلقت حسین(علیهالسلام)، صاحب آنهمه عظمتها هم میشناسیم و تسبیح، تهلیل و تكبیر میگوییم و «فَسُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْحُسَیْنَ وَأَهْلَ بَیْتِهِ وَأَوْلَادَهُ وَأَصْحَابَهُ وَأَنْصَارَهُ» بر زبان جاری میكنیم.
ما خطّ حسین(علیهالسلام) را، صراط مستقیم خطّ نجات و رستگاری میدانیم؛ خطّ جهاد، خطّ امر به معروف و نهی از منكر، خطّ مبارزه با كفر و بدعت، خطّ ایثار و فداكاری در راه حفظ اسلام، خطّ محكومكردن رؤسای ضلالت و سران مروّج فسق، ملاهی و مناهی.