سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

امام‌عدالت‌خواه

یكی از داستان‌هایی كه گواه بر شدّت علاقه امام‌حسین‌(علیه‌السلام) به دفاع از مظلومین و حمایت از بیچارگان بی‏پناه می‌باشد، داستان اُرینب دختر

 

اسحاق و همسر عبدالله بن سلام است. یزید كه به‌اصطلاح، شاهزاده و ولیعهد معاویه بود و تمام اسباب شهوت‌رانی، ازجمله پول، مقام، زور، كنیزكان ماهرو و زن‌های رقّاصه و خواننده خودفروش در اختیارش بودند، بااین‌وجود، باز چشم طمع به بانوی شوهرداری دوخت كه باید او و پدرش معاویه پاسدار عصمت و عفّت او باشند. یزید همچون اراذل و شهوت‌پرستانی كه در وفور عیش و نوشِ حكومت، تربیت می‏شوند ناآرام شد، امّا از آنجا كه آن زن، نجیب، پاك‌دامن و عفیفه بود دسترسی به او از راه فریب و منحرف‌ساختن وی ازطریق پارسایی محال می‏نمود.

معاویه ناپاك، كه خود را امیرالمؤمنین می‏خواند، برای خواهش نفس و شهوت یزید دست به نیرنگ بسیار عجیب و بی‏سابقه‏ای زد. او مرد بدبخت را از زن عفیفه و زیبایش جدا نمود و مقدّمات كامیابی یزید از آن زن را فراهم ساخت.

امّا امام‌حسین‌(علیه‌السلام) با غیرت و جوانمردی در مقابل این تصمیم زشت و شیطانی معاویه ایستاد، و نقشه او را نقش‌برآب كرد. امام‌حسین‌‌(علیه‌السلام) غیرت و حمیّت هاشمی و علاقه خود به حفظ نوامیس مسلمین را نشان داد و مانع از رسیدن یزید به هوس ناپاك و شریرش گردید.

افتراقی را كه معاویه با نیرنگ ایجاد كرد، به اتصال مبدّل نمود، و آن ستم بزرگ را از عبدالله ‌بن‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام و همسرش دفع گردانید. این

 

داستان در تاریخ مفاخر آل علی‌(علیه‌السلام) و مظالم بنی‌امیّه جاودان باقی مانده است.[1]

 

 

[1]. در بعضی از خصوصیات این داستان مانند بعضی اعلام اختلافاتی بین مصادر آن دیده می‏شود. آنچه كه ما اجمال آن را نقل كردیم موافق است با نقل شبراوی در الاتحاف (ص201 ـ 212) و ابن‌قتیبه در الامامة و السیاسه (ج1، ص166 ـ 173). ر.ک: علایلی، سموالمعنی، ص156 ـ 159.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: