پنجشنبه: 30/فرو/1403 (الخميس: 9/شوال/1445)

مسئله علم الهی

درضمن این بخش، خدا به علم و آگاهی از حالات بنده و كارهای او و آنچه در ضمیر دارد خوانده می‎شود:

«یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ إِغْمَاضُ الْجُفُونِ وَلَا لَحْظُ الْعُیُونِ وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِی الْمَکْنُونِ وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ أَلَا کُلُّ ذَلِكَ قَدْ أَحْصَاهُ عِلْمُكَ وَوَسِعَهُ حِلْمُكَ»؛[1]

 

«ای كسی كه پنهان نمی‎ماند بر او نه برهم‌گذاردن پلك‌های چشم‌ها و نه لحظه‎ها و نگاه‌ها و نه چیزهایی كه در درون قرار دارد و نه آنچه كه ضمائر دل‌ها بر آن منطوی است همه اینها را علم تو احصا كرده و حلم تو فرا گرفته است».

مسئله علم الهی به كلّ امور؛ خواه جزئی باشد یا كلّی؛ گذشته و حال و آینده؛ پنهان و آشكار، یكی از مسائل مهم در معرفة‌الله است كه بدون آن خداشناسی كامل، بلكه حاصل نیست و می‎توان گفت معرفت خدا از هر طریق حاصل شود همگام با آن معرفت به علم خدا نیز حاصل می‎شود.

علم از اَهمّ صفات خداوند است كه بسیاری از اسماء‌الحسنی و صفات دیگر به آن بازگشت دارند و از شعب آن هستند و برحسب آیه شریفه:

﴿اَللّٰهُ الَّذِی خَلَقَ‏ سَبْعَ‏ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّٰهَ عَلَى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللّٰهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً﴾؛[2]

مقصود از آفرینش آسمان‌ها، زمین‌ها و نزول امر بین آنها علم به این است كه خدا بر هر چیزی قدرت دارد و به هر چیزی علمش احاطه

 

دارد (معرفت علم و قدرت). در قرآن كریم آیاتی كه بر علم واسع خداوند تأكید دارند، بسیار است مانند:

الف ـ ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ الَّتِی لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَاحَبَّةٍ فی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ﴾؛[3]

«نزد خداست كلیدهای غیب، نمی‎داند آنها را غیر از او و می‎داند آنچه را در خشكی و دریاست و نیست برگی كه بیفتد مگر اینكه خدا آن را می‎داند و دانه‎ای در تاریكی‌های زمین و تر و خشكی نیست مگر اینكه در كتاب مبین (ثبت و ضبط) است».

ب ـ ﴿اَللّٰهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ‏ كُلُّ‏ أُنْثَى‏ وَ مَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ * عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْكَبِیرُ الْمُتَعَالِ‏﴾؛[4]

«تنها خدا می‎داند كه بار حمل آبستنان عالم چیست و رحم‌ها چه نقصان و چه زیادت خواهد یافت و مقدار همه‌چیز در علم ازلی خدا معیّن است».

 

ج ـ ﴿یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ﴾؛[5]

«خدا به خیانت چشم خلق و اندیشه‎های نهانی دل‌های مردم آگاه است».

د ـ ﴿یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ﴾؛[6]

«علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده است و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند كرد مگر به آنچه او خواهد».

و آیات بسیار دیگر و اساساً كلّ عالم و كتاب تكوین، خلقت و نظامات متقن آن كه قابل احصا نیست و حتّی در موجودات واحد مثل انسان با همه پیشرفت‌های علمی، هنوز هم كه هنوز است بحث در نظامات و حكمت‌های الهی در وجود انسان ادامه دارد، و چه نیكو سروده است مرحوم آیت‎الله والد(قدس‌سره)

جهان بااین‌همه وضع منسّق
خدا داناست بر اشیا كما هی
چنان داده نگارش این جهان را
از او عالم شده انسان منظّم
نموده خلق هر چیزی كه باید
 

 

دلیل دانش حقّ است الحقّ
دهد هر ذرّه بر علمش گواهی
كه بِهْ هرگز نیاید زان گمان را
كه نه در آن زیاد و نه در آن كم
جهان آراسته انسان كه شاید
 

 

كتاب تشریع یعنی قرآن مجید نیز تمام آیات و موضوعاتی كه در آن مطرح است در معرفت، خداشناسی، اخبار انبیا و امم گذشته، تعالیم اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، مالی، عبادی و دلایل معاد و امور دیگر همه مثل كتاب تكوین، دلیل بر علم و حكمت خداست.

ایمان به علم و حكمتِ خدا اساس باورها و ایمان‌های مهم دیگر و منشأ وجود وجدان دینی و بینش مخفی قلبی در افراد است كه حتّی در خلوت و پنهانی از ارتكاب معاصی، خودداری می‎نماید و تأثیر این قوّه امنیّتی و پلیس باطنی در تعهّد اشخاص به رعایت آداب، قوانین، نظامات و حقوق یكدیگر و پرهیز از ظلم و خیانت، سرقت و فحشا و سایر معاصی، به‌مراتب بیشتر از قوای امنیّتی و پلیس ظاهری است و در این معنا نیز مرحوم والد علّامه(رحمه‌الله) فرموده است:

«صافیا» در سایه خورشید دین بخرام از آنک
 

 

 

هست اصلاح دو عالم از دیانت برقرار
 

شد تدیّن بر تمدّن بی‎سخن اصل اصیل
 

 

 

شد تمدّن از تدیّن چون سعادت پایدار
 

گر پلیس باطنی نبود به عالم نفس دون
 

 

 

از پلیس ظاهری با صد حیل سازد فرار
 

     
 

نهایت این است كه برای آن آمار و احصائیّه نیست و نمی‎تواند هم باشد. نمی‎توان معیّن كرد كه در هر روز و هر ساعت چند میلیون نفر مؤمن به

 

خدا می‎توانستند فلان عمل زشت و كار قبیح و ناپسند را مرتكب شوند و راه نادرست و غلطی را بروند و سخن دروغ و غیبت و فتنه‎انگیزی را بگویند ولی ایمان به علم خدا و وجدان عرفانی آنها مانع شد.

آنچه از راه ایمان به علم و قدرت خدا برای جامعه حاصل می‎شود از هیچ راه دیگر امكان حصول ندارد، در تأثیر وجدان مذهبی و در حفظ انسان‌ها از كارهای خلاف.

به سخن یكی از رجال آگاه مسیحیّت توجّه كنید، او درضمن كلامی كه در تعظیم از مقام حضرت رسول معظّم اسلام(ص) و خدمات بزرگ آن حضرت به جامعه انسانیّت دارد گفتاری قریب به این مضمون دارد:

ما آمریكایی‎ها به ملاحظه ضرر مسكرات و مشروبات الكلی، در مقام منع آن برآمده و قانون برای منع و جلوگیری از آن و مجازات مَی‌خوران وضع كردیم، به این تعداد[7]، افراد را زندانی كردیم به این مبلغ، افراد را جریمه كردیم، سرانجام نتوانستیم و شكست خوردیم و ناچار قانون را لغو نمودیم اما پیغمبر اسلام(ص) به وحی الهی و در مقام رسالت از سوی خداوند «تحریم خمر» را ابلاغ و مردم را از آن منع كرد، از آن زمان تا حال چهارده قرن است كه این تحریم در بین صدها میلیون مسلمان، در هر عصر و زمان محترم است و اكثریت قریب به اتّفاق مسلمانان در تمام عالم از مَی‌نوشی و میگساری به‌شدّت اجتناب

 

می‎نمایند بااینكه بسیاری از آنها از ضررها و زیان‌های مسكرات ناآگاه و بی‎اطّلاعند. در اثر این حكم كه فقط در حال حاضر به‌وسیله پلیس باطنی اجرا می‎شود، همه‌ساله ـ با قیاس به كشورهایی كه میگساری در آنها رایج و آزاد است و مسلّماً ده‌ها هزار تلفات می‎دهد ـ بیش از صدهزار نفر انسان از مرگ حتمی نجات می‎یابند.

و در پایان سخنش می‎گوید: پس بیایید همه بر محمّد(ص) درود بفرستیم.

این اثر ایمان به خدای عالم و قادر است كه هیچ قوّه دیگر در كنترل غرایز بشر جای آن را نمی‎گیرد و حتّی معلومات و اطّلاع كامل از ضررهای می‌خوارگی نیز در پرهیزدادن افراد از آن مؤثّر نمی‎شود.

و همان اهل‌ اطّلاع اگر بیشتر از دیگران مصرف نكنند كمتر مصرف نمی‎نمایند؛ چنان‌كه مدّتی قبل در یكی از روزنامه‎ها خواندم كه شخصی را در آمریكا به جرم تخلّف از نظامات رانندگی در حال مستی دستگیر و تحت تعقیب قرار دادند در موقع رسیدگی معلوم شد كه این شخصِ بدمست، رئیس انجمن مبارزه با مسكرات است!.

 

[1]. ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص347؛ مجلسی، زادالمعاد، ص181 – 182؛ محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه امام‌حسین(علیه‌السلام).

[2]. طلاق، 2. «خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفریده و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‌آید تا بدانید خداوند بر هر چیزی تواناست و اینکه علم او به همه‌چیز احاطه دارد».

[3]. انعام، 59.

[4]. رعد، 8 ـ 9.

[5]. غافر، 19.

[6]. بقره، 255.

[7]. حقیر، فعلاً چون رساله را بدون مراجعه به كتابی می‎نویسم لذا رقم بیان‌شده در نظرم نیست.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: