شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

نقش گریه و زاری در حال دعا در خودسازی

یكی از حالات بسیار مغتنم و ارزشمند در مقام دعا، گریه و زاری و بی‎قراری از دوری از درگاه انس حضرت باری ـ عزّ اسمه ـ و

 

محروم‌بودن از عنایات خاصّه اوست كه هرچه بنده بیشتر نزدیك شود و قربش زیادتر باشد، بی‎قراریش بیشتر و آتش شوق و اشتیاقش به حضور زیادتر و به تقرّب افزون‌تر و روشن‌تر می‎شود. در عین وصال، باز هم خود را در فراق می‎بیند و در آتش آن می‎سوزد و از این احساس لذّت می‎برد و وصال و اتّصالش را بیشتر می‎سازد.

آنكه به‌واسطه نداشتن معرفت از لذّت سوختن در آتش فراق و گریه و زاری و اظهار شوق به وصال بیشتر محروم است، این معانی را نمی‎فهمد و بسا كه به آن حالت رذیله بُعد و دوری ـ كه اَرْذَل حالات است ـ دل ‌خوش كند و به این جهل بزرگ و بنیادی، خشنود باشد و نمی‎داند كه:

اسیر لذّت تن مانده‎ای وگرنه تو را
 

 

 

چو عیش‌هاست كه در ملک جان مهیّا نیست
 

     
 

خوشا به حال آنان ‌كه دلشان شكسته می‎شود و از جهت هجران و بُعدی كه در حال قرب و توجّه احساس می‎نمایند و می‎گریند و از محبوبشان كه او را جسته و یافته‎اند باز هم او را می‎جویند و می‎خواهند.

و خوشا به حال آن گروه از بندگان كه از ترس خدا اشك جاری و ضراعت و زاری دارند و بدنشان در مقام درك عظمت خدا یا ترس از عذاب خدا مثل بید می‎لرزد و مضطربند.

 

نقش و اثر گریه و ضراعت در حال دعا كه روح و جان آن است در اجابت دعا بسیار مؤثّر و در اعاده حیثیّت دعاكننده و تكمیل و تصفیه روح او به‌طور اعجازآمیز اثر دارد.

گریه در حال دعا از خوف خدا و تذكر فرصت‌های تلف‌شده و عمرِ به غفلت گذشته و یاد لغزش‌ها و گناهان و تقصیرات و در حال طلب مغفرت و آمرزش معصیت و اقرار به گناه، فضیلت بسیار و آثار بزرگ دارد و نشانه حضور در بارگاه قرب ربوبی و وصول به رضای الهی و قبول توبه است.

در حدیثی از حضرت امام‌صادق‌(علیه‌السلام) وارد شده است كه:

«إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُكَ وَدَمَعَتْ عَیْنَاكَ وَوَجِلَ قَلْبُكَ فَدُونَكَ دُونَكَ فَقَدْ قُصِدَ قَصْدُكَ»؛[1]

«زمانی كه پوست بدنت به اهتزاز و لرزش افتاد و اشك دیدگانت جاری شد و دلت ترسناك گردید، آن حال را غنیمت بدان و رها مكن كه مقصود تو حاصل شده است».

علّامه مجلسی(رحمه‌الله) در مرآةالعقول می‎فرماید: مقصود این است كه: وقتی این علامات ظاهر شد، بر تو باد به طلب حاجات و اهتمام در دعا از برای مهمّات كه خدا بر تو، به رحمت توجّه فرموده است.[2]

 

و نیز در كتاب شریف كافی روایت است از حضرت امام‌صادق‌(علیه‌السلام) كه فرمود:

«مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَلَهُ كَیْلٌ وَوَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ فَإِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ، فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللهُ عَلَی النَّارِ وَلَوْ أَنَّ بَاكِیاً فِی اُمَّةٍ لَرُحِمُوا»؛[3]

«هیچ‌چیزی نیست جز اینکه برای آن كیل و وزنی است (یعنی می‎توان مقدار و ارزش آن را معیّن كرد) مگر اشك چشم‌ها، كه قطره‎ای از آن دریاهایی از آتش را خاموش می‎نماید. پس وقتی چشم در اشك غرق شود نپوشاند روی را گردی و ذلّتی. پس وقتی اشك جاری شود حرام می‎گرداند خدا آن روی (یا آن شخص) را بر آتش و اگر گریه‌كننده‎ای (از خوف خدا یا از فراق خدا و تأسّف بر دوری از پیشگاه قرب او) در امّتی باشد به همه آنها رحم می‎شود».

در روایت دیگر می‎فرماید:

«فَلَوْ أَنَّ عَبْداً بَكَی فِی اُمَّةٍ لَرَحِمَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ تِلْكَ الْاُمَّةَ بِبُكَاءِ ذَلِكَ الْعَبْدِ»؛[4]

 

و نیز از حضرت امام‌باقر‌(علیه‌السلام) روایت است كه فرمود:

«مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبُّ إِلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لَا یُرَادُ بِهَا غَیْرُهُ»؛[5]

«نیست قطره‎ای محبوب‌تر به‌سوی خدا از قطره اشكی كه در سیاهی شب از خوف خدا بریزد و جز خدا چیز دیگری با آن منظور نباشد».

همچنین از حضرت امام‌صادق‌(علیه‌السلام) منقول است كه فرمود:

«كُلُّ عَیْنٍ بَاكِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَةٌ: عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ وَعَیْنٌ سَهِرَتْ فِی طَاعَةِ اللهِ وَعَیْنٌ بَكَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ»؛[6]

«هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی كه از نظر به نامحرم و مواردی كه خدا حرام كرده است بازداشته شود و چشمی كه شب زنده‎دار و بیدار باشد در اطاعت خدا و چشمی كه در دل شب از خوف خدا گریه كند».

و آن‎چنان این حال بكاء و گریه مطلوب، محبوب و سازنده است كه در روایت است:

 

«إِنْ لَمْ تَكُنْ بِكَ بُكَاءٌ فَتَبَاكَ»؛[7]

«اگر تو را گریه نیست پس به حالت گریه‌كننده خود را درآور».

همچنین امام‌صادق‌(علیه‌السلام) می‎فرماید:

«إِنْ لَمْ یَجِئْكَ الْبُكَاءُ فَتَبَاكَ فَإِنْ خَرَجَ مِنْكَ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبابِ فَبَخٍ بَخٍ»؛[8]

«اگر گریه‎ات نمی‎آید خود را به‌صورت گریه‌كننده درآور (و تلاش كن بلكه چشمت اشك آلود شود) پس اگر مثل سر مگسی اشك از چشمت بیرون آمد پس به‌به (خوشا بر احوالت)».

در این موضوع، روایات و احادیث بسیار است. ولی نكته قابل‌توجّه این است كه: غرض از كسب فیض، درك این حالات شریفه است كه حقیقتاً بنده از گناهان خود بیمناك و در مقام جبران گذشته و توبه نصوح و حقیقی باشد و الّا مجرّد گریه از ترس گناه با اصرار بر معصیت فایده‎ای ندارد هرچند كمتر ممكن است كه كسی به حال گریه و زاری از خوف گناه برسد و این حال هیچ تغییر در روش و برنامه‎های زشت او ندهد.

 

راجع به اینكه به‌مجرّد گریه اكتفا نمی‎شود از حضرت امام زین‎العابدین‌(علیه‌السلام) روایت است كه فرمود:

«لَیْسَ الْخَوْفُ مَنْ بَكَی وَجَرَتْ دُمُوعُهُ مَا لَمْ یَكُنْ لَهُ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللهِ وَإنَّمَا ذَلِكَ خَوْفٌ كَاذِبٌ»؛[9]

«خوف، گریه‌كردن و جریان اشك نیست مادام كه برای گریه‌كننده پارسایی نباشد كه او را از گناهان باز بدارد. این است و جز این نیست كه این خوف (بی‌ورع) خوف دروغ و كاذب است».

با این توضیح ـ كه اگرچه ممكن است در نظر بعضی خوانندگان عزیز اطاله كلام شده باشد ـ در بیان فضائل و فوائد گریه از خوف خدا اجمالاً و به‌قدر فهم خود متوجّه مقام حضوری كه امام مظلوم‌(علیه‌السلام) و سرور شهیدان و رهبر آزادمردان در درگاه حضرت محبوب حقیقی ـ جلّت عظمته ـ داشته است می‎شویم؛ مقام و مشهدی كه برای كسی كه در آن اوج معرفت و خداشناسی نباشد وصول به آن میسّر نیست.

اكنون فرازهای این بخش را ملاحظه نموده و از صلوات بر پیغمبر‌(ص) كه امام‌(علیه‌السلام) با این حال تضرّع و بكاء از خدا می‎خواهد، شروع می‎نماییم.

 


[1]. صدوق، الخصال، ص82؛ ابن‌فهد حلی، ‌عدة‎الداعی، ص154؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج7، ص73.

[2]. مجلسی،‌ مرآةالعقول، ج12، ص39.

[3]. کلینی، الكافی ج2، ص481، ح1.

[4]. کلینی، الکافی، ج2، ص482. «هرگاه بنده‌ای در بین یک امّت بگرید به‌خاطر گریه او خدا آن امّت را مورد ترحّم قرار می‌دهد».

[5]. کلینی، الکافی، ج2، ص482.

[6]. کلینی، الکافی، ج2، ص481.

[7]. کلینی، الکافی، ج2، ص483.

[8]. کلینی، الکافی، ج2، ص483 ـ 484.

[9]. ابن‌فهد حلی، عدة‎الداعی، ص163 ـ 164؛ مجلسی، بحارالانوار، ج90، ص335.

موضوع: 
نويسنده: