یكی از حالات بسیار مغتنم و ارزشمند در مقام دعا، گریه و زاری و بیقراری از دوری از درگاه انس حضرت باری ـ عزّ اسمه ـ و
محرومبودن از عنایات خاصّه اوست كه هرچه بنده بیشتر نزدیك شود و قربش زیادتر باشد، بیقراریش بیشتر و آتش شوق و اشتیاقش به حضور زیادتر و به تقرّب افزونتر و روشنتر میشود. در عین وصال، باز هم خود را در فراق میبیند و در آتش آن میسوزد و از این احساس لذّت میبرد و وصال و اتّصالش را بیشتر میسازد.
آنكه بهواسطه نداشتن معرفت از لذّت سوختن در آتش فراق و گریه و زاری و اظهار شوق به وصال بیشتر محروم است، این معانی را نمیفهمد و بسا كه به آن حالت رذیله بُعد و دوری ـ كه اَرْذَل حالات است ـ دل خوش كند و به این جهل بزرگ و بنیادی، خشنود باشد و نمیداند كه:
اسیر لذّت تن ماندهای وگرنه تو را |
|
|
|
چو عیشهاست كه در ملک جان مهیّا نیست |
|
خوشا به حال آنان كه دلشان شكسته میشود و از جهت هجران و بُعدی كه در حال قرب و توجّه احساس مینمایند و میگریند و از محبوبشان كه او را جسته و یافتهاند باز هم او را میجویند و میخواهند.
و خوشا به حال آن گروه از بندگان كه از ترس خدا اشك جاری و ضراعت و زاری دارند و بدنشان در مقام درك عظمت خدا یا ترس از عذاب خدا مثل بید میلرزد و مضطربند.
نقش و اثر گریه و ضراعت در حال دعا كه روح و جان آن است در اجابت دعا بسیار مؤثّر و در اعاده حیثیّت دعاكننده و تكمیل و تصفیه روح او بهطور اعجازآمیز اثر دارد.
گریه در حال دعا از خوف خدا و تذكر فرصتهای تلفشده و عمرِ به غفلت گذشته و یاد لغزشها و گناهان و تقصیرات و در حال طلب مغفرت و آمرزش معصیت و اقرار به گناه، فضیلت بسیار و آثار بزرگ دارد و نشانه حضور در بارگاه قرب ربوبی و وصول به رضای الهی و قبول توبه است.
در حدیثی از حضرت امامصادق(علیهالسلام) وارد شده است كه:
«زمانی كه پوست بدنت به اهتزاز و لرزش افتاد و اشك دیدگانت جاری شد و دلت ترسناك گردید، آن حال را غنیمت بدان و رها مكن كه مقصود تو حاصل شده است».
علّامه مجلسی(رحمهالله) در مرآةالعقول میفرماید: مقصود این است كه: وقتی این علامات ظاهر شد، بر تو باد به طلب حاجات و اهتمام در دعا از برای مهمّات كه خدا بر تو، به رحمت توجّه فرموده است.[2]
و نیز در كتاب شریف كافی روایت است از حضرت امامصادق(علیهالسلام) كه فرمود:
«هیچچیزی نیست جز اینکه برای آن كیل و وزنی است (یعنی میتوان مقدار و ارزش آن را معیّن كرد) مگر اشك چشمها، كه قطرهای از آن دریاهایی از آتش را خاموش مینماید. پس وقتی چشم در اشك غرق شود نپوشاند روی را گردی و ذلّتی. پس وقتی اشك جاری شود حرام میگرداند خدا آن روی (یا آن شخص) را بر آتش و اگر گریهكنندهای (از خوف خدا یا از فراق خدا و تأسّف بر دوری از پیشگاه قرب او) در امّتی باشد به همه آنها رحم میشود».
در روایت دیگر میفرماید:
و نیز از حضرت امامباقر(علیهالسلام) روایت است كه فرمود:
«نیست قطرهای محبوبتر بهسوی خدا از قطره اشكی كه در سیاهی شب از خوف خدا بریزد و جز خدا چیز دیگری با آن منظور نباشد».
همچنین از حضرت امامصادق(علیهالسلام) منقول است كه فرمود:
«هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی كه از نظر به نامحرم و مواردی كه خدا حرام كرده است بازداشته شود و چشمی كه شب زندهدار و بیدار باشد در اطاعت خدا و چشمی كه در دل شب از خوف خدا گریه كند».
و آنچنان این حال بكاء و گریه مطلوب، محبوب و سازنده است كه در روایت است:
«اگر تو را گریه نیست پس به حالت گریهكننده خود را درآور».
همچنین امامصادق(علیهالسلام) میفرماید:
«اگر گریهات نمیآید خود را بهصورت گریهكننده درآور (و تلاش كن بلكه چشمت اشك آلود شود) پس اگر مثل سر مگسی اشك از چشمت بیرون آمد پس بهبه (خوشا بر احوالت)».
در این موضوع، روایات و احادیث بسیار است. ولی نكته قابلتوجّه این است كه: غرض از كسب فیض، درك این حالات شریفه است كه حقیقتاً بنده از گناهان خود بیمناك و در مقام جبران گذشته و توبه نصوح و حقیقی باشد و الّا مجرّد گریه از ترس گناه با اصرار بر معصیت فایدهای ندارد هرچند كمتر ممكن است كه كسی به حال گریه و زاری از خوف گناه برسد و این حال هیچ تغییر در روش و برنامههای زشت او ندهد.
راجع به اینكه بهمجرّد گریه اكتفا نمیشود از حضرت امام زینالعابدین(علیهالسلام) روایت است كه فرمود:
«خوف، گریهكردن و جریان اشك نیست مادام كه برای گریهكننده پارسایی نباشد كه او را از گناهان باز بدارد. این است و جز این نیست كه این خوف (بیورع) خوف دروغ و كاذب است».
با این توضیح ـ كه اگرچه ممكن است در نظر بعضی خوانندگان عزیز اطاله كلام شده باشد ـ در بیان فضائل و فوائد گریه از خوف خدا اجمالاً و بهقدر فهم خود متوجّه مقام حضوری كه امام مظلوم(علیهالسلام) و سرور شهیدان و رهبر آزادمردان در درگاه حضرت محبوب حقیقی ـ جلّت عظمته ـ داشته است میشویم؛ مقام و مشهدی كه برای كسی كه در آن اوج معرفت و خداشناسی نباشد وصول به آن میسّر نیست.
اكنون فرازهای این بخش را ملاحظه نموده و از صلوات بر پیغمبر(ص) كه امام(علیهالسلام) با این حال تضرّع و بكاء از خدا میخواهد، شروع مینماییم.
[1]. صدوق، الخصال، ص82؛ ابنفهد حلی، عدةالداعی، ص154؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج7، ص73.
[2]. مجلسی، مرآةالعقول، ج12، ص39.
[3]. کلینی، الكافی ج2، ص481، ح1.
[4]. کلینی، الکافی، ج2، ص482. «هرگاه بندهای در بین یک امّت بگرید بهخاطر گریه او خدا آن امّت را مورد ترحّم قرار میدهد».
[5]. کلینی، الکافی، ج2، ص482.
[6]. کلینی، الکافی، ج2، ص481.
[7]. کلینی، الکافی، ج2، ص483.
[8]. کلینی، الکافی، ج2، ص483 ـ 484.
[9]. ابنفهد حلی، عدةالداعی، ص163 ـ 164؛ مجلسی، بحارالانوار، ج90، ص335.