الحکمالعطائیّة فی المناجات الالهیه که همراه با الحکمالعطائیه دیگر در طبع دوم «المکتبة العربیة بدمشق» در 119 صفحه چاپ شده از یکی از صوفیّة عامّه، به نام احمد بن محمد بن عبدالکریم بن عطاءالله السکندری متوفّای 709 هجری قمری میباشد. طبع دوم کتاب که نسخهای از آن نزد حقیر موجود است مشتمل بر دو بخش است: بخش اول که به همان اسم «الحکمالعطائیة فی المناجات الالهیه» است؛ شامل 264 بهاصطلاح حکمت و پند کوتاه (کلمات قصار) و چهار مکاتبه است که به نظر حقیر آنچنان که اهل بهاصطلاح عرفان و متمایلان به مشرب
صوفیگری به آن بها میدهند مهم نیست و بسیار عادّی و در حدّ متوسّط است؛ علاوه بر آنکه بعضی مضامین آنها پایین و بعضی دیگر از جملهها متهافت و بسا مخالف با ظواهر شرع است. بههرحال این کلمات و جملهها کجا و هزارها کلمات قصار مروی از حضرت رسول(ص) و مأثور از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهجالبلاغه و سایر ائمه(ع) کجا؟ آنجا که این کلمات مأثوره از آن بزرگواران باشد جایی برای این کلمات نیست. کسی بر آفتاب، نور چراغ و کمتر از نور چراغ آورد؟! متأسّفانه بیاطّلاعی این قوم یا تعصّبی که از پیشینیان خود به ارث بردهاند، موجب شده است که به سخنان این صوفی و آن صوفی خود را قانع کنند.
در اینجا مجال نیست و نه از کثرت وضوح، ضرورت دارد که شمّهای از آن کلمات معجز آیات را بیاوریم.
باری! بخش بعد از این «المناجاتالالهیه» نام نهاده شده که همین ذیل دعای عرفه است و بند بند آن عنوان را تجزیه کرده و بند اول آن همین جمله «اِلَهِی أَنَا الْفَقِیرُ...» است و تا آخر آن به سیوپنج بند رسانده است و سپس بخش دوم به نام «الحکمالعطائیةالصغری» شروع میشود که آنهم بهتر و شیواتر از کبری نیست.
بههرحال، قصد اطالة کلام نداریم و الّا فقراتی از این بهاصطلاح حکمتها را میآوردیم تا معلوم شود این قوم بهواسطة محرومیت از عرفان قرآن و عترت از چه فوائد و معانی و هدایتهایی محروم
شدهاند و از عجایب آنکه در تمام این کتاب چه در بخش «المناجاتالالهیه» و چه در بخشهای دیگر، در هیچیک، صلوات بر محمد و آل محمد(ع) وجود ندارد حتی صلوات بتراء و بدون آل محمد نیز در آن نیست؛ فقط در چند مورد آن ـ و آن به ده مورد نمیرسد ـ از حضرت رسول(ص) ذکری به میان آمده است که جملة «صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ» بدون آل، آورده شده که آنهم معلوم نیست مُنشی عبارات آن را اضافه کرده یا واقعاً از کاتب است.