سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

بحران معنویت در دنیای کنونی

در چنین جهانی، بشر، مشكلات بسیار و بسیاری را كه از دیرباز و روزگاران كهن، لاینحل باقی مانده بود، به نیروی علم و تحقیق و استعداد خداداد خود حل نموده است و از سوی دیگر به ابزارهای خطرناك كشتارهای جمعی و ویرانگر كه او را تهدید می‌كند دست یافته؛ به‌جای اینكه سكون خاطر، آرامش قلب، اطمینان به آینده و علاقه به ادامة زندگی و بقا و حیات در او بیشتر شود، این علایق و احساسات عالی در او ضعیف می‌شود و چنین جلوه می‌كند كه روبه‌زوال است و به‌جای اینكه نور امید در باطن او روشن‌تر و پرفروغ‌تر شود، به خاموشی گراییده است.

تفسیرهای نومیدكننده از حیات و مكتب‌های مادّی، این دستگاه عظیم و این انسان و این‌همه نشانه‌ها و آیات و اسرار بی‌شماری را كه در آن است، همه را پوچ و پوك جلوه می‌دهند و جامعة انسانیت را با خطر بی‌قیدی و بی‌میلی جوانان و نسل آینده به حیات، مواجه ساخته است.

 

 در این میان، بی‌عدالتی‌ها، ظلم‌ها، استكبار و استضعاف اقویا و دولت‌های بزرگ ـ و به‌اصطلاح ابرقدرت ـ و بازی‌های سیاسی و اقتصادی آنها و قرارگرفتن بخش بزرگ جامعة بشری در زیر خطّ فقر و فشارهای گوناگون و صرف صدها میلیارد دلار در راه تسلیحات و ده‌ها و صدها عوامل دیگر نیز كمك نموده تا مخصوصاً بشر را از این نظاماتی كه بر معنویات اتّكا ندارند، و نسل جوان را به موادّ مخدّر و سرگرمی‌های غافل‌كننده، گرایش داده است مأیوس می‌نماید؛ تبلیغات، روزنامه‌ها، مجلّات و رادیو و تلویزیون‌ها و برنامه‌هایی كه عرضه می‌شود همه این یأس و ناامیدی را تقویت كرده و شعور انسانی را تخدیر نموده و فضایل و مكارم انسانیت، رحم، عاطفه و عدالت را بی‌قدر و اهمیّت می‌نمایند.

با تمام پیشرفت‌های صناعی و با همة آشنایی‌هایی كه به ظاهر فراهم است، امید بشر به حیات و آرامش باطن، كمتر شده و روبه‌افول گذارده و دلیل آن همین پناهندگی او به اعتیاد و موادّ مخدر است كه نسل آینده را بدتر از ایدز تهدید می‌نماید.

موضوع: 
نويسنده: