سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

13ـ یاری حسین‌(علیه‌السلام)  از واجبات است

این مادّه از بسیاری از احادیثی كه پیش از این آورده شد، و بعد از این نیز مرقوم خواهد شد استفاده می‎شود، و اگر سران مسلمانان كه حكومت یزید را شرعی نمی‎دانستند، مانند

 

ابن‌زبیر و ابن‌عمر و دیگران، حسین‌(علیه‌السلام)  را یاری كرده بودند تاریخ اسلام غیر از این بود كه اكنون هست و اعتراض بزرگی كه بر آن مردم وارد است، همین است.

انس بن‌ حارث بن نبیه كه خود از كسانی است كه به سعادت شهادت در ركاب حسین‌(علیه‌السلام)  نایل شد، از پدرش كه یكی از صحابه، و از اهل صفّه است روایت كرده كه گفت: شنیدم پیغمبر‌(ص)  درحالی‌كه حسین‌(علیه‌السلام)  در دامانش بود می‎فرمود:

«إِنَّ ابْنِی هَذَا یُقْتَلُ فِی أَرْضٍ یُقَالُ لَهَا الْعِرَاقُ فَمَنْ أَدْرَكَهُ فَلْیَنْصُرْهُ»؛[1]

«به‌درستی‌كه این پسرم در زمینی كه به آن عراق گفته می‎شود كشته خواهد شد، پس هركس او را درك كند باید یاریش كند».

و سیوطی از بغوی، ابن‌سكن و باوردی، و ابن‌منده و ابن‌عساكر از انس بن حارث به این لفظ روایت كرده است:

«إِنَّ ابْنِی هَذَا یُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنْ الْعِرَاقِ یُقَالُ لَهَا كَربَلَاءُ فَمَنْ شَهِدَ ذَلِكَ مِنْهُمْ فَلْیَنْصُرْهُ».[2]

خوارزمی درضمن خبری طولانی نقل كرده كه حسین‌(علیه‌السلام)  به ابن‌عبّاس فرمود: «آیا می‎دانی كه من پسر دختر رسول خدا هستم؟».

عرض كرد: آری! غیر از تو كسی را نمی‎شناسم كه پسر پیغمبر باشد، و یاری و نصرت تو بر این امت واجب است آن‌چنان كه روزه و زكات واجب است كه یكی از این دو بدون دیگری پذیرفته نشود.

 

حسین‌(علیه‌السلام)  فرمود: «پس رأی تو چیست در حقّ مردمی كه پسر دختر پیغمبر را از وطن و خانه و جایگاه و زادگاهش، و حرم رسول و جوار قبر پیغمبر و مسجد و محلّ هجرت آن حضرت خارج نمودند، و او را بیمناك و سرگردان گذاردند كه قرارگاه ومنزل و مأوایی نداشته باشد و قصدشان از این سخت‌گیری‌ها كشتن او و ریختن خونش باشد درحالی‌كه او شركی به خدا نیاورده، و غیر از خدا را ولیّ امر خود قرار نداده، و از روش پیغمبر و جانشینان او تخلّف نكرده باشد؟».

ابن‌عبّاس گفت: نمی‎گویم در حقّ آنها مگر آنكه آن كسان كافر به خدا و پیغمبر شدند، و اگر نماز بخوانند از روی كسالت و ریاكاری است و بر مثل این مردم عذاب بزرگ‌تر خدا نازل گردد، و اما تو، اباعبداللّه پس تو سرسلسله افتخار و مباهاتی، پسر پیغمبری پسر وصیّ پیغمبر و فرزند زهرا هستی كه همانند مریم بود پس گمان مبر ای پسر رسول خدا كه خدا از آنچه ستمكاران می‎كنند غافل است، و من گواهی می‎دهم كه هركس از مجاورت تو و مجاورت فرزندان تو كناره‎گیری كند در آخرت نصیب و بهره‎ای نخواهد داشت.

حسین‌(علیه‌السلام)  فرمود: «خدایا گواه باش».

ابن‌عبّاس گفت: فدای تو شوم! گویا به من خبر از مرگ خودت می‎دهی و از من می‎خواهی تو را یاری كنم، سوگند به خدایی كه غیر از او خدایی نیست، اگر در پیش روی تو شمشیر بزنم تا شمشیرم بشكند و دست‌هایم قطع شود اندكی از حقّ تو را ادا نكرده باشم هم‌اكنون من حاضر در خدمت تو هستم به هر گونه فرمان‌داری فرمان بده!

این خبر طولانی است و بعضی از قسمت‌های دیگر آن را در آینده نقل می‎كنیم؛ در آغاز این خبر است كه عبدالله بن عمر گفت: شنیدم رسول خدا‌(ص)  فرمود:

«حُسَیْنٌ مَقْتُولٌ فَلَئِنْ خَذَلُوهُ وَلَمْ یَنْصُروهُ لَیَخْذُلَنَّهُمُ اللهُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛[3]

 

«حسین كشته می‎شود پس اگر او را رها کنند، و یاریش نكنند خدا آنها را تا روز قیامت خوار و زبون خواهد کرد».

 

[1]. ابن‌عساکر، ترجمة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ص347 ـ 349؛ همو، تاریخ مدینة دمشق، ج14، ص223؛ ابن‌اثیر جزری، اسدالغابه، ج1، ص349؛ متّقی هندی، کنزالعمّال، ج12، ص126.

[2]. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج14، ص224؛ ر.ک: ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص271؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه، ج1، ص271؛ صالحی شامی، سبل‌الهدی و الرّشاد، ج11، ص75؛ متّقی هندی، كنزالعمّال، ج12، ص126.

[3]. خوارزمی، مقتل‌الحسین(علیه‌السلام)، ج1، ص‌191 – 192، فصل10؛ نیز ر.ک: ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج5، ص23 ـ 26.

نويسنده: