پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

7ـ تواضع و فروتنی امام‌حسین‌(علیه‌السلام)

هرچه معرفت و خداشناسی و توحید، و علم و حكمت انسان بیشتر شود، تواضع و فروتنی او زیادتر می‎شود. تكبّر بشر ناشی از جهل و نادانی، و غفلت و خودپسندی است. در آیات كریمه و احادیث از تكبر به‌شدّت مذّمت و از تواضع مدح و ستایش شده است.

مخصوصاً بزرگان و زمامداران بیشتر باید به تواضع و فروتنی خو بگیرند و از تكبر دور باشند، تكبر میان فرد و جامعه فاصله می‎اندازد و او را نسبت به جامعه بدبین، و مردم را از او متنفّر می‎سازد. شخص متكبّر در همان حالی كه در میان اجتماع است منفرد و تنهاست.

افراد نادان به اندك چیزی از مال یا مقام باد در بینی می‎اندازند و به دیگران به نظر حقارت نگاه می‎كنند و مایلند فكر و نظر خود را بر مردم تحمیل كنند.

روش حكومت اسلامی چنانچه در زمان خلافت علی‌(علیه‌السلام)  مشاهده شد، متّكی بر تواضع زمامداران و کم کردن فاصله بود. رسم زمامداری پیش از اسلام و آن تشریفات از بین رفت. او مثل یك فرد عادی شخصاً برای حوائج خود به بازار می‎رفت و با مردم تماس می‎گرفت و خرما و نانی را كه خریده بود در دامن عبا یا قبا می‎ریخت و به منزل می‎آورد و در بین راه حوائج مردم را برمی‎آورد و به آنها كمك می‎كرد و به شكایاتشان رسیدگی می‎نمود، لباس وصله‎دار می‎پوشید، خودش در حضور مردم لباس و كفشش را وصله می‎زد، غالباً بیشتر از یك‌دست لباس نداشت. غذایش بسیار ساده و عادی بود، بلكه غالباً نان و نمك یا نان و شیر بود درحالی‌كه به دیگران در خوراك و پوشاك این‌گونه سخت‌گیری نمی‎كردند.

خلیفه برای آنكه فقرا به او نگاه كنند و از تنگدستی خود ناراحت نشوند و تجمّل‌پرستی و افتخار به تشریفات رایج نگردد این‌گونه زندگی می‎كرد.

 

شخص اول در دعوایی كه مردم به او داشتند در دادگاه حاضر می‎شد و مثل مدعی خود در دادگاه می‎نشست، و بسا كه دادگاه او را محكوم می‎ساخت و كسی آن را توهین به مقام خلیفه نمی‎شمرد.

با زهد و تواضع و سادگی معاش، نفس خود را مهار می‎كردند و به قناعت معتاد می‎ساختند، مبادا غریزة زیاده‌طلبی آنها را وادار به حیف و میل اموال بیت‌المال و تجمّل و كاخ‌نشینی سازد.

در روایات رسیده است:

«مَنْ سَرَّهُ (أَحَبَّ) أَنْ یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِّجَالُ قِیَاماً فَلْیَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»؛[1]

«هركس خوشحال شود (دوست بدارد) مردم جلوی او بایستند (و به حال احترام باشند) باید جایگاه خود را در آتش ببیند».

این یك نوع گردنكشی و فساد در زمین است كه شخص زمامدار بر زیردستان خود به لباس و مركب و مسكن برتری بگیرد، و برای خود دستگاه و تشریفات قرار دهد كه او را غیر از مردم عادی بدانند و به عادات دوران جاهلیت و پیش از اسلام خو بگیرد. این عادات زشت همان رسومی است كه بنی‌امیه تجدید كردند و پس از انحراف خلافت از مسیر خود و گرایش به سبك جاهلیّت، در كشورهای اسلامی دوباره برقرار شد.

با خواست خداوند در آینده این بحث ادامه خواهد یافت، در اینجا سخن از تواضع و فروتنی حسین‌(علیه‌السلام)  است.

حسین‌(علیه‌السلام)  در نزد مردم بسیار محترم بود. وقتی او و برادرش حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)  پیاده به حج می‎رفتند تمام مردان و پیران صحابه كه با آنها بودند به احترامشان از

 

مراكب پیاده می‎شدند و پیاده می‎رفتند، این احترام حسین‌(علیه‌السلام)  در نفوس نه برای آن بود كه حسین‌(علیه‌السلام)  كاخ مجلّل داشت یا مركب‌های سواری او گران‌قیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال موكب او می‎رفتند یا آنكه مسجد پیغمبر‌(ص)  را برای او خلوت می‎نمودند و راه‌ها را در موقع آمدوشد او بر مردم می‎بستند، نه! برای هیچ‌یك از اینها نبود. حسین‌(علیه‌السلام)  با مردم زندگی می‎كرد و از مردم جدا نبود، در نهایت سادگی و تواضع بود، همه‌ساله پیاده به حجّ می‎رفت، با مردم نشست و برخاست، و آمدوشد داشت، با فقرا معاشرت می‎كرد، در نماز جماعت حاضر می‎شد، به عیادت بیماران می‎رفت، در تشییع جنازه‎ها شركت می‎كرد. در مسجد جدش پیغمبر‌(ص)  با دوستان و اصحابش می‎نشست. دعوت فقرا را می‎پذیرفت و آنها را میهمان می‎نمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوه‌زنان و یتیمان، نان و غذا می‎برد.

وقتی سپاهیان ستم‌پیشه و سنگدل كوفه بدن مطهّرش را عریان بر خاك افكندند، بر شانه مباركش نشان از برداشتن بار دیدند، از علت آن پرسیدند، حضرت امام سجاد‌(علیه‌السلام)  فرمود: «اثر آن انبان‌ها است كه در مدینه به دوش مبارك بر می‎گرفت، و به خانه‎های فقرا و ایتام و بیوه‌زنان می‎برد».[2]

 

[1]. احمد بن حنبل، مسند، ج4، ص100؛ ابوداوود سجستانی، ‌سنن، ج2، ص525؛ طبرسی، مکارم‌الاخلاق، ص25.

[2]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص66؛ مجلسی،‌ بحارالانوار، ج44، ص190.

نويسنده: