[1]. دانستن علل و اسرار کارهای نبیّ و امام، و معرفت حكمتها و مصالح آن واجب نیست، و اگر اسرار و موجبات آن معلوم نشود، در نبوت نبی و امامت امام شكی حاصل نخواهد شد؛ زیرا بعد از آنكه عقلاً و شرعاً ثابت شد و دانستیم كه بهطوركلی كردار نبی و امام متضمن حكم و مصالح و برطبق تكلیف شرعی است، دیگر دانستن آن به نحو تفصیل، لازم نیست. چنانچه در عالم تكوین مصالح آفرینش بسیاری از مخلوقات بر بشر مجهول است ولی انكار آن صحیح نیست و دلیل عدم حكمت آفریدگار جهان نمیشود. در تشریع و روش انبیا و اولیا نیز چنین چیزهایی هست، بلكه گاهی كارهایی از آنان دیده میشود بااینكه عین صواب و حكمت است ولی اگر خود آنها وجه حكمت و مصلحت آن را بیان نفرمایند، دیگران آن را درك نخواهند كرد. نمونه آن همان حكایت خضر و موسی(علیهماالسلام) است، پس ما نمیتوانیم علل حركات و اعمال امام را دقیقاً مورد بررسی قرار دهیم، بنابراین آنچه را در این موضوع بگوییم نه بهمنظور تصویب و توجیه قیام امامحسین(علیهالسلام) است؛ زیرا قیام آن حضرت عین صواب و حقیقت است، و نه بهمنظور احاطه به حكم و مصالح این قیام مقدس است؛ چون گنجایش بحر در سبو ممكن نیست، بلكه بهمنظور روشن شدن بعضی از افكار، و تقویت مبانی ایمان و اخلاق نسل جوان مسلمان، به مقدار درك ناقص خود توضیحاتی میدهیم.