سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

ج ـ هجرت از مكّه معظّمه

مردان سیاسی از تحصّن در اماكن مقدّسه و مشاهد خودداری نمی‎كنند، و از موقعیت و احترام هر شخصی و مقام و مكان مقدّس به نفع خود استفاده نموده و سنگر می‎سازند.

متحصّن شدن در اماکن مقدّسه كه مورد احترام عامه است طرف مقابل را در یك بن‌بست دینی و عرفی می‎گذارد؛ زیرا اگر احترام آن مكان مقدس را هتك نماید از موقعیت

 

او در نفوس كاسته می‎شود و مورد خشم و تنفّر عموم قرار می‎گیرد و اگر بخواهد از آن مكان احترام كند باید دست دشمن را باز بگذارد، و بنشیند و ناظر اقدامات خصمانه او باشد.

حسین‌(علیه‌السلام)  در مقدس‌ترین امكنه كه ازنظر تمام ملل مخصوصاً مسلمین، محترم و محل امن بود، یعنی حرم خدا و مكه معظمه و مسجد‌الحرام، منزل گزیده بود. مكان و سرزمین مقدسی كه به‌حكم: ﴿مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً مأمن و محل امن بود. همان مأمنی كه مردم جاهلیت نیز احترام آن را رعایت می‎كردند و با تمام دشمنی‌ها و كینه‎ها كه با یكدیگر داشتند در آنجا اسلحه را بر زمین می‎گذاردند و به جنگ و نبرد خاتمه می‎دادند.

طبعاً این سرزمین برای حسین‌(علیه‌السلام)  بهترین مركز انقلاب و دعوت علیه بنی‎امیّه، و جمع‌آوری قشون و بهترین فرصت بود.

حسین‌(علیه‌السلام)  می‎توانست در شهر مكه قیام كند و عامل یزید را از شهر بیرون نماید و از همان‌جا نامه‎ها به اطراف و شهرها بنویسد و مردم را به شورش و انقلاب دعوت كند، نتیجه این می‎شد كه یزید به مكه قشون می‎فرستاد، و مکّه را محاصره می‎كرد، و كعبه را خراب و اهل مكه را قتل‌عام می‎نمود.

اما حسین‌(علیه‌السلام)  مقصد سیاسی نداشت[1] و كسی هم نبود كه محرمات و شعائر خدا و مقدّسات را سبك بشمارد. او اعتراضش به بنی‌امیه این بود كه محرّمات را

 

هتك و شعائر و احكام را ضایع كرده‎اند پس چگونه راضی می‎شد جریان كار طوری پیش آید كه بنی‌امیه احترام حرم خدا را هتك نمایند. او می‎دانست كه اعلان قیام در مكّه موجب هتك مسجد و تخریب خانه و اسائه ادب به تمام مشاهد و مواقف حرم خواهد شد، این دوراندیشی و متانت رأی حسین‌(علیه‌السلام) ، بعدها هنگام قیام ابن‌زبیر، آشكار گردید، لذا از اینكه حرم را مركز قیام و نهضت قرار دهد جداً خودداری فرمود.

یك راه دیگر نیز مقابل آن حضرت بود كه در مكه بماند و حرفی نزند و بیعت هم نكند، در آنجا بست بنشیند، و از بیعت یزید امتناع ورزد. این پیشنهادی بود كه عبدالله بن عمر و ابن‌عبّاس و بعضی دیگر به آن حضرت می‎دادند، و خواستار شدند كه چون به احترام حرم، كسی متعرّض شما نخواهد شد در همین جا بمان، و با یزید بیعت نكن، و در این محل امن و جوار خانه خدا، محترم و مكرّم اقامت فرما.

امام‌(علیه‌السلام)  این پیشنهاد را هم نپذیرفت زیرا می‎دانست بنی‎امیّه آن حضرت را خواهند كشت، و در هركجا به او دست یابند اگر‌چه در زیر پرده كعبه یا در خانه باشد از او دست‌بردار نیستند و به احترام حرم و كعبه توجّه ندارند.

می‎دانست كسانی را گماشته‎اند كه در همان موسم حج ناگهان بر آن حضرت حمله كنند و خونش را بریزند دراین‌صورت هم احترام حرم هتك می‎شد و هم خونش به هدر می‎رفت و شهادتش برای اسلام مثمر ثمری نمی‎شد؛ زیرا ممكن بود حاكم مكه مردم را به اشتباه بیندازد و جمعی را به اسم شركت و توطئه در قتل آن حضرت دستگیر كند.

ازاین‌جهت حسین‌(علیه‌السلام)  تصمیم به خروج از مكه گرفت تا آن‌كس نباشد كه پیغمبر‌(ص)  خبر داد به‌واسطه او حرمت حرم هتك می‎شود.

وقتی فرزدق از علت شتاب آن حضرت و خروج از مكّه، پیش از ادای مناسك پرسید فرمود:

 

«لَوْ لَمْ أَعْجَلْ لَاُخِذْتُ»؛[2]

«اگر شتاب نمی‎كردم دستگیر می‎شدم».

و نیز می‎فرمود: «به خدا سوگند! تا خونم را نریزند، رهایم نمی‎كنند و وقتی مرا كشتند خدا بر آنها مسلط سازد كسی را كه آنها را ذلیل سازد تا آنكه از خرقه حیض خوارتر شوند».[3]

به ابن‌زبیر فرمود: «پدرم مرا حدیث كرد كه رئیسی در مكه، حرمت آن را هتك می‎نماید و من دوست ندارم كه آن‌كس باشم».[4]

طبری نقل كرده است كه ابن‌زبیر با آن حضرت سخنی گفت، حضرت فرمود: «آیا می‎دانید ابن‌زبیر چه گفت؟».

گفتند: خدا ما را فدایت كند نمی‎دانیم.

فرمود: «گفت در همین مسجد باش تا از برایت عِدّه و جمعیت فراهم كنم».

سپس فرمود: «به خدا قسم اگر من یك وجب بیرون از حرم كشته شوم بیشتر دوست دارم تا یك وجب داخل حرم كشته شوم (زیرا اگر داخل حرم كشته می‎شد حرمت حرم هتك می‎شد)، و سوگند به خدا اگر من در لانه جنبنده‎ای از جنبندگان هم باشم مرا بیرون می‎آورند و به قتل می‎رسانند، به خدا قسم، احترام مرا هتك می‎كنند، چنانچه یهود احترام شنبه را هتك كردند».[5]

 


[1]. اشتباه نشود! غرض ما از اینكه می‎گوییم حسین(علیهالسلام) مقصد سیاسی نداشت این نیست كه مرد خدا باید در سیاست مداخله ننماید و در جریان امور عامه بی‎نظر و بی‌طرف و به صلاح و فساد و عزّت و ذلّت جامعه مسلمین بی‌اعتنا و ساكت باشد ـ زیرا این روش چنانچه بعد هم توضیح می‎دهیم، برخلاف تعالیم اسلام است. در احكام اسلام، حتی عبادات از نماز جماعت و حج و روزه و شعائر دیگر دین، سیاست به این معنا و مبارزه با اهل باطل و كفر و اظهار عظمت و شوكت اسلام و همكاری برای پیشرفت و ترقی مسلمین وارد است و اسلام و مسلمانی در هیچ حال و هیچ مكانی از توجّه به حُسن جریان امور بر اساس نظام اسلام جدا نیست ـ بلكه غرض این است كه حسین‌(علیه‌السلام) مقصدش از قیام، طلب ریاست و تصرف مسند سیاست و جاه و مقام نبود.

[2]. طبری، تاریخ، ج4، ص290؛ سبط ابن‌جوزی، تذكرة‌الخواص، ص217.

[3]. طبری، تاریخ، ج4، ص269؛ ابن‌اثیر جزری، الكامل ‌فی التاریخ، ج3، ص276؛ معتمد‌الدوله، قمقام زخار، ج1، ص334.

[4]. طبری، تاریخ، ج4، ص289؛ ابن‌اثیر جزری، الكامل ‌فی ‌التاریخ، ج3، ص275.

[5]. طبری، تاریخ، ج4، ص289؛ ابن‌اثیر جزری، الكامل ‌فی التاریخ، ج3، ص276؛ شبلنجی، نورالابصار، ص116. پوشیده نماند كه ابن‌زبیر از ماندن و توقف امام‌(علیه‌السلام) در مكه كراهت داشت زیرا باوجود امام‌(علیه‌السلام) كسی به او توجّهی نمی‎كرد، آنچه را می‎گفت برای آن بود كه خود را ظاهراً تبرئه نماید. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل‌الطالبیین، ص72؛ عقّاد، ابوالشّهداء، ص174 و كتاب‌های دیگر.

نويسنده: 
کليد واژه: