مسلّم است هركس تاریخ قیام حسینی را مطالعه نماید شیفته و دلباخته فداكاری و حقپرستی آن حضرت میشود و برای او شكی باقی نمیماند كه حسین(علیهالسلام) مرد حقّ بود و برای حقّ قیام كرد و جان خود و عزیزترین یاران را در راه حقّ داد.
اگر كسی بخواهد بر اساس دشمنی با اسلام و خاندان رسالت و ولایت، یا همكاری با سیاست استعمارگران و پارهای از خاورشناسان مزدور استعمار (مانند لامنس)، از بنیامیه و یزید دفاع نماید یا با خردهگیریهای مغرضانه از عظمت این نهضت بكاهد و افراد بیاطلاعی را كه وارد محیط اسلام نیستند و به شخصیت و مقام ارجمند دینی حسین(علیهالسلام) معرفت ندارند، گمراه سازد، نخواهد توانست؛ زیرا حربه تهمت و افترا، اگر در موارد دیگر كارگر شده در اینجا تأثیر نكرد، و خلوص حسین(علیهالسلام) در فداكاری در راه دین و حمایت از حقّ چنان ظاهر شد كه تمام پردههای ابهام و اشتباهكاریها را پاره ساخت.
حتی خود بنیامیه چون دیدند حسین(علیهالسلام) را نمیتوان به تهمتهای سیاسی، یعنی طلب سلطنت و جاه آلوده كرد و برای قتل آن حضرت هیچ عذر مقبول ندارند، هركدام برای اینكه دامن خود را از عار و ننگ این ظلم فجیع پاك سازند شركت خود را در قتل امام(علیهالسلام) انكار مینمودند و هركس دیگری را مقصر قلمداد میكرد، با اینهمه نتوانستند در جامعه اسلامی خود را در ارتكاب قتل آن حضرت معذور معرفی كنند.
كسانی كه از روی اغراض پلید خواستهاند از اهمیت و اعتبار این نهضت بكاهند معدود و انگشتشمارند.
یكی از این افراد كه در پیشینیان شاید در این گمراهی و انحراف فكری منفرد باشد ابوبكر بن عربی است كه به او نسبت میدهند گفته است:
إِنَّ حُسَیْناً قُتِلَ بِسَیْفِ جَدِّهِ؛[1]
حسین(علیهالسلام) با شمشیر جدش كشته شد!.
این كلام اگرچه بهظاهر دفاع از كشندگان حسین(علیهالسلام) است كه برحسب روایات متواتره و اجماع امت، بزرگترین جنایتها را مرتكب شده و خشم خدا و رسول و شقاوت و خسران دنیا و آخرت را برای خود خریدند؛ ولی در واقع اسائه ادب و گستاخی به مقام شامخ پیغمبر اكرم(ص) است.
ابنعربی گمان كرده كه شمشیر رسالت و نبوّت، شمشیر ضحّاك و چنگیز بوده است كه حسین(علیهالسلام) با آن كشته شود.
ابنعربی میگوید: آن شمشیر ستمی كه به دست بنیامیه بود، شمشیر پیغمبر بود!
میگوید: آن شمشیری كه معاویه با آن خون مسلمانان بیگناه، و صحابه عالیقدر و تابعین را ریخت شمشیر پیغمبر بود!
میگوید: آن شمشیری كه مردانی مانند عمّار، اویس، خزیمه، ابنتیهان، حجر بن عدی و سایر شهدای مَرْج راهِط، و رشید هجری و میثم تمار با آن كشته شدند شمشیر پیغمبر بود.
ابنعربی میگوید: آن شمشیری كه مدینه را قتلعام كرد و در حرم پیغمبر خون مسلمانها را ریخت، و حرمت مقدسات اسلامی را هتك، و ناموس زنان باعفت و نجابت مدینه را به باد داد، شمشیر پیغمبر(ص) بود و بالأخره میگوید:
شمشیری كه به دست یزید، زیاد، ابنزیاد، مسلم بن عقبه، بسر بن ارطاة و حصین بن نمیر و حجاج و ولید و امثال این ستمكاران بود، شمشیر پیغمبر بود!
[1]. علایلی، سموالمعنی فی سموالذات، ص71.