پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

6ـ محكومیت بنی‎امیه در افكار مسلمین و سایر ملل

بنی‎امیه با كشتن حسین‌(علیه‌السلام)  گور خود را كندند، و پرده‎ای از روی شنایع اعمال و مقاصد شوم خود برداشته و خشم و غضب ملل اسلام را خریداری كردند.

چنانچه در فصل انعكاس شهادت نگاشتیم، مجامع اسلامی با تأثر و تأسف شدید و فوق‌العاده، با این حادثه فجیعه برخورد نمودند، و عموم مسلمانان ناراحت و غرق در تألّم گشتند.

همه، عمل بنی‎امیه را تقبیح كردند. همه، آنها را سرزنش نمودند و خطاكارشان شناختند.

مستشرق آلمانی «ماربین» می‎گوید: بزرگ‌ترین غلط‌های سیاسی امویین كه اسم و رسم آنها را از صفحه عالم محو ساخت، كشتن حسین‌(علیه‌السلام)  بود.

این حقیقتی است كه هر مورخ و هركس تاریخ اسلام را مطالعه كند به آن اعتراف می‎نماید.

محكومیت بنی‎امیه در افكار مسلمین برای آینده اسلام بسیار مفید شد؛ زیرا بنی‎امیه از اینكه بتوانند منافقانه و زیر پرده به اسلام ضربت بزنند مأیوس شدند و مردم آنها را شناختند و قتل حسین‌(علیه‌السلام)  و اسیر كردن خاندان پیغمبر، بنی‎امیه را رسوا ساخت.

از آن پس همكاری و نزدیك شدن به آنها سبب بدنامی و ننگ می‎شد.

مردم طبعاً با نیّات و مقاصد آنها مخالفت می‎كردند و تا می‎توانستند جلو مقاصد آنها می‌ایستادند.

اگر زور سرنیزه و شمشیر نبود، از شدت خشم، بنی‎امیه را قطعه‌قطعه و خانه‎هاشان را بر سرشان خراب می‎كردند، جامعه به خون آنها و اتباعشان تشنه بود.

این شعر عبدالله بن همام سلولی ترجمان احساسات و تنفر و انزجار مردم از بنی‌امیه است:

حُشِینَا الْغَیظَ حَتَّی لَوْ شَرِبْنَا
 

 

دِمَاءَ بَنِی‎ اُمَیَّةَ مَا رَوینَا[1]
 

 

به‌قدری از خشم پرشده‎ایم كه اگر خون‌های بنی‎امیه را بیاشامیم سیراب نمی‎شویم.

یكی از علمای مصر كه فهرست كتاب الکامل فی التاریخ را تهیه كرده است می‎گوید:

إِنَّ الْجَیْشَ الَّذِی تَوَلَّی مُحَارَبَةَ الْحُسَیْنِ وَقَتْلَهُ لَهُوَ أَقْسَی قُلُوبِ الْعَالَمِ، وَلَیْسَ فِیهِ آثَارُ الرَّحْمَةِ، وَالْإِنْسَانِیَّةِ، بَلْ هُمْ جِمَادَاتٌ مُتَحَرِّكَةٌ شَرِیرَةٌ سَجَّلُوا لِأَنْفُسِهِمْ فِی التَّارِیخِ أَكْبَرَ الْعَارِ، وَأَسْوَءَ الْأَعْمَالِ، وَأَفْظَعَ الْأَفْعَالِ، عَامَلَهُمُ اللهُ بِجَرَائهمْ أشَدَّ الْعِقَابِ.[2]

سپاهی كه با حسین‌(علیه‌السلام)  جنگ كرد و او را كشت، سخت‌دل‌ترین افراد بودند، و در آن آثار رحم انسانی نبود، بلكه آنان جمادات متحرك و شریری بودند كه بر خود بزرگ‌ترین عار و بدترین كارها و شنیع‎ترین كردار را مسجل كردند. خداوند آنها را به كیفر جرائمشان به شدیدترین عقاب، كیفر دهد!.

شیخ عبدالوهاب نجار استاد قِسم تخصص در الازهر در ملاحظاتش بر الكامل می‎نویسد:

لَعَنَ اللهُ الْفِسْقَ وَالْفُسَّاقَ، لَقَدْ سَوَّدُوا صَحَائِفَ التَّارِیخَ، وَسَجَّلُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ الْجَرَائِمَ الْكُبْرَی الَّتِی لَا تُغْتَفَرُ، وَلَا تُنْسَی مَدَی الدَّهْرِ فَإِنَّا لِلهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ؛[3]

خدا فسق و فساق را لعنت كند، همانا سیاه كردند (كشندگان حسین) صفحه‎های تاریخ را و بر خود جرائم بزرگی را مسجل ساختند كه نه آمرزیده می‎شود و نه تا پایان روزگار فراموش می‎گردد.

 


[1]. بلاذری، انساب‌الاشراف، ج5، ص293؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ج3، ص28.

[2]. فهرست الكامل، ج3، ص ح و ط.

[3]. ابن‌اثیر جزری، الكامل فی التاریخ، ج3، ص297 «پانوشت».

نويسنده: