4. روایات اهل سنت در تفسیر آیه مودت
روایات و احادیثى كه موافق با عقیده شیعه در تفسیر این آیه از طرق
اهلسنّت وارد شده، در جوامع بزرگ حدیث و مسانید و معاجم و تفاسیر و تواریخ، تخریج شده است كه از آن جمله چند حدیث براى مزید بصیرت و روشنى چشم دوستان اهلبیتعلیهمالسلام در اینجا نقل مىكنیم:
1 ـ در تفسیر ابىالسعود[1] و تفسیر نسفى[2] و الکشاف[3] و تفسیرالواضح[4] و تفسیر قرطبى[5] و تفسیر فخررازى[6] و تفسیر ابنكثیر[7] و تفسیر بیضاوى[8] و تفسیر نیشابورى و فتحالقدیر[9] و ذخائرالعقبى[10] و طبرانى و ابن ابىحاتم و حاكم و احمد به نقل الصواعقالمحرقه[11] و هیثمى در مجمعالزوائد[12] و احیاءالمیت
بفضائل اهلالبیت[13] از ابنمنذور و ابن ابىحاتم و ابنمردویه در تفاسیرشان، و طبرانى در المعجمالکبیر و جماعت دیگر، همه از پیغمبر اكرم(ص) روایت كردهاند كه چون آیه مودّت نازل شد، از آن حضرت سؤال شد كه نزدیكانت كه بر ما مودّت و دوستى آنها واجب شده كیستند؟ فرمود: «عَلِیٌّ وَفَاطِمَةُ وَابْناهُمَا؛ على و فاطمه و دو پسر آنها».
و این حدیث را معاصرین از اهلسنّت مانند عبدالفتاح مكى در كتاب ملتقىالاصفیاء فی مناقب الامام على و السبطین و الزهراء[14] و شیخ محمّد سعید كردى در نشر الاعطارالمحمدیة فی الدیارالاسلامیه[15] روایت كردهاند.
2 ـ ابنحجر در الصواعق[16] از ابوالشیخ و دیگران روایت كرده است كه آنها نیز از امیرالمؤمنین(ع) نقل كردهاند كه فرمود:
«دربارۀ ما آل حم آیهای نازل شده است، دوستی ما را نگه نمیدارد جز هرکسی که مؤمن باشد، سپس این آیه را خواند.
و متقى هندی در كنزالعمال[18] آن را روایت كرده است و خلاصه مضمون این است كه مىفرماید: در شأن ما آل حم، آیهاى است كه حفظ نمىكند مودّت ما را مگر كسى كه مؤمن باشد، سپس این آیه را ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ... ﴾ قرائت فرمود.
صاحب مجمعالبیان مىفرماید: به این معنا، كمیت در این شعر اشاره كرده است:
وَجَدْنَا لَكُمْ فِی آلِ حم آیَةً تَأَوَّلَهَا مِنَّا تَقِیٌّ وَمُعْرِبٌ[19]
«دربارۀ شما در آل حم آیهای را یافتیم، آن آیه را از ما پرهیزکار و بیانگر تأویل کرده است».
3 ـ تفسیر طبرى[20] از سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب، و الدرالمنثور[21] از ابنعباس، و تفسیر قرطبى از على بن حسینعلیهماالسلام و عمرو بن شعیب و سدى روایت كردهاند كه مراد از قربى، قرباى رسول خداست، یعنى:
«مگر اینكه نزدیكان و اهلبیت مرا دوست بدارید».
و در احیاءالمیت[23] از سنن سعید بن منصور، از ابنجبیر نقل كرده است.
4 ـ ابنحجر در الصواعق[24] از بزاز و طبرانى از حضرت امامحسن مجتبى(ع) درضمن خطبهاى روایت كرده است كه فرمود:
«من از اهلبیتى هستم كه مودّت و موالاتشان را خدا واجب فرموده است، پس فرمود: درباره ما نازل شده است بر محمّد(ص) آیه: ﴿ قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ... ﴾.
5 ـ حاكم در المستدرك[25] نیز از حضرت امام حسن مجتبى(ع) روایت كرده است كه فرمود:
«من از اهلبیتى هستم كه مودّتشان را بر هر مسلمان، خدا واجب قرار داده و به پیغمبرش فرموده: ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ...﴾ و بهجاآوردن حسنه، مودّت ما اهلبیت علیهمالسلام است».
و الصواعق نیز این حدیث را روایت كرده است.[26]
6 ـ طبرى به سند خود روایت كرده است كه آنگاه كه على بن حسینعلیهماالسلام را به اسیرى به دمشق آوردند، مردى از اهل شام به آن حضرت گفت:
سپاس خداى را كه شما را كشت و مستأصل كرد و ریسمان فتنه را قطع نمود.
حضرت به او فرمود: آیا قرآن خواندهاى؟
مرد گفت: آرى.
امام(ع) فرمود: آیا آل حم را خواندهاى؟
مرد (از روى تعجب) گفت: قرآن خواندهام و آل حم را نخواندهام؟
مرد گفت: شما هرآینه ایشانید؟
امامفرمود: بله. [28]
و ابنحجر در الصواعق[29] از طبرانى، و دیگران این حدیث را روایت كردهاند.
7 ـ حلیةالاولیاء[30] به سند خود از جابر روایت كرده است كه مردى اعرابى به محضر پیغمبر(ص) شرفیاب شده و عرض كرد: یا محمّد! اسلام را بر من عرضه بدار.
فرمود: شهادت بدهى به اینكه معبودى غیر از خدا نیست، و اینكه محمّد بنده و فرستاده اوست.
اعرابى عرض كرد: آیا مزدى از من مىخواهى؟
پیغمبر(ص) فرمود: نه، مگر مودّت و دوستى نزدیكان را.
اعرابى عرض كرد: نزدیكان من، یا تو؟
پیغمبر(ص) فرمود: نزدیكان من.
اعرابى عرض كرد: دست بده با تو بیعت كنم.
بر آنكس كه تو و نزدیكانت را دوست نمىدارد لعنت خدا باد.
پیغمبر(ص) فرمود: آمین.
و این حدیث را «زرقانى» در شرحالمواهب و دیگران روایت كردهاند.[31]
8 ـ طبرانى در المعجمالكبیر و الاوسط، روایت كرده است كه انصار خواستند براى رسول خدا(ص) مالى جمع كنند. خدمت حضرت مطرح كردند. خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ اَجْرَاًاِلَّاالْمَوَدَّةَفِیالْقُرْبىٰ...﴾[32] وقتى از خدمت حضرت بیرون آمدند، بعضى گفتند این را فرمود: كه ما در راه اهلبیت او جنگ كنیم، و آنها را یارى كنیم. این آیه نازل شد: ﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَرىٰ عَلَى اللّٰهِ كَذِباً﴾[33] تا ﴿وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ﴾.[34] [35]
نظیر این روایت در شرح الناسخ و المنسوخ[36] و در الصواعق[37] از بغوى و ثعلبی روایت شده و واحدى نیز در اسبابالنزول[38] و ابنسلامه در الناسخ و المنسوخ[39] آن را روایت كردهاند.
9 ـ ابناثیر جزری در اسدالغابة[40] از حبیب بن ابىثابت درضمن حدیثى قریب به این مضمون روایت كرده است كه شیوخ انصار به حضرت على بن حسینعلیهماالسلام عرض كردند: شیوخ ما براى ما حدیث كردهاند كه خدمت پیغمبر(ص) رفتند، و از آن حضرت اجازه خواستند كه خانه و اموال خود را به آن حضرت واگذار كنند، براى آنچه كه خدا به آنها بهسبب پیغمبر عطا فرمود و آنها را تفضیل و برترى داد و بهسبب پیغمبر گرامى داشت. خدا این آیه را نازل كرد ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْعَلَیْهِ أَجْرَاً اِلَّاالْمَوَدَّةَفِیالْقُرْبىٰ... ﴾، شیوخ انصار به امام زینالعابدین(ع) عرض كردند: نَحْنُ نَدُلُّكُمْ عَلَى النَّاسِ؛ یعنى ما كمك براى شما هستیم در برابر مردم.
10 ـ ابن ابىحاتم از ابنعباس روایت كرده است در تفسیر آیه ﴿وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً﴾ كه اقتراف حسنه، مودّت آل محمّدعلیهمالسلام است.[41]
11 ـ ابنحجر در ذیل آیه پنجم از آیات نازل شده در مورد اهلبیتعلیهمالسلام در الصواعق[42] درضمن حدیثى از امام زینالعابدین(ع) روایت كرده است كه در جمله اوصاف ائمه اهلبیتعلیهمالسلام فرمود:
«آنچنان كسانى كه خدا رجس را از ایشان برده و پاك قرار داده پاك قرار دادنى، و از آفات برى ساخته و دوستى ایشان را در كتاب واجب كرده است».
اینها برخى از روایاتى است كه از طرق اهلسنّت روایت شده است و هركس طالب زیاده بر این باشد مىتواند به كتاب خصائص الوحى المبین فی مناقب امیرالمؤمنین(ع) و عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امامالابرار ابنبطریق، و الفصولالمهمة فی معرفةالائمه ابنصباغ مالکی رجوع نماید.
آیا بااینهمه روایات از اهلسنّت، عجیب نیست اگر كسى كه خود
را شیعه مىداند، با عكرمه خارجى و اعداى اهلبیت موافقت نموده و تفسیر مأثور از آنها را ترك كند و با دشمنان آنها كه فاقد علم و دانش، یا معاند و متعصب بودهاند، همآواز شود؟
آیا كسى از حضرت على بن ابىطالب، و حضرت مجتبى و امام زینالعابدین و سایر ائمهعلیهمالسلام اعلم به تفسیر قرآن و شأن نزول آن است؟
آیا اینهمه تفاسیر نقلهاى ارباب و روایات، در اینكه این چهار آیه سوره شورى مدنى است، كافى نبود كه اقلاً ایرادكننده بهطورقطع این آیات را مكى نشمارد، و قول اهلبیتعلیهمالسلام را رد نكند؟
حال كه علىرغم تمام روایات وارده مىگوید: این آیات مكى است، جا داشت در چنین مقامى كه مىخواهد متن دعاى ندبه را تضعیف كند به قول مخالف هم اشارهاى نماید و میان دعوا نرخ تعیین نكند.
واقعاً من نمىدانم غرض از این شبههتراشىها و انكار فضایل اهلبیتعلیهمالسلام چیست؟
باشد تا روز داورى برسد و در دادگاه عدل الهى از رسول خدا(ص) خجلت بكشند و از این گفتهها و انكار فضایل اهلبیت آن حضرت پشیمان شوند.
اگر افرادى در قلب تشیّع این صداهاى ناهنجار را بلند كردهاند، دیگران از خارج به ولاى اهلبیتعلیهمالسلام مىپیوندند. حتى فردى مثل عبدالباقى عمرى فاروقى شاعر و ادیب معروفى كه نسبش به عمر
بن خطاب منتهى مىشود و دیوانش التریاقالفاروقى پر است از مدایح و فضایل ائمه اثنىعشرعلیهمالسلام بهخصوص مناقب امیرالمؤمنین(ع) در قصیده «الباقیات الصالحات» در این موضوع اینگونه داد سخن مىدهد:
سَلِ الدَّعِی بْنَ زِیادِ الَّذِی إِلَى أَبِی أَبِی یَزِیدَ نُسِباً
اَلْمُصْطَفَى وَابْنَتُهُ وَصِهْرُهُ لِمَنْ غَدَوْا جَدّاً وَأُمّاً وَأَباً
وَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ لَمَّا نَزَلَتْ مَعَ النَّبِیِّ بِالْعَبَا مَنْ احْتَبَا
وَعَهْدُ لَا أَسْئَلُكُمْ عَلَیِهِ مِنْ أَجْرٍ لِمَنْ بِهِ الْوَلَا قَدْ وَجَبَا[43]
و شافعى هم در این مورد مىگوید:
یَا أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِ اللهِ حُبُّكُمُ فَرْضٌ مِنَ اللهِ فِی الْقُرْآنِ أَنْزَلَهُ
كَفَاكُمُ مِنْ عَظِیمِ الْقَدْرِ أَنَّكُمُ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْكُمْ لَا صَلَاةَ لَهُ[44]
و شمسالدین ابنعربى هم در این معنا مىگوید:
رَأَیْتُ وِلَائِی آلَ طه فَرِیضَةً عَلَى رَغْمِ أَهْلِ الْبُعْدِ یُورِثُنِی الْقُرْبَا
فَمَا طَلَبَ الْمَبْعُوثُ أَجْراً عَلَى الْهُدَى بِتَبْلِیغِهِ إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبىٰ[45]
دیگرى مىگوید:
هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقى لِمُعْتَصِم بِهَا مَنَاقِبُهُمْ جَاءَتْ بِوَحْیٍ وَإِنْزَالٍ
مَنَاقِبُ فِی الشُورىٰ وَسُورَةُ هَلْ أَتىٰ وَفِی سُورَةِ الْأَحْزَابِ یَعْرِفُهَا التَّالِی
وَهُمْ آلُ بَیْتِ الْمُصْطَفى فَوِدَادُهُمْ عَلَى النّاسِ مَفْرُوضٌ بِحُكْمٍ وَإِسْجَالٍ[46]