بررسی و توجیه چهارم
امام؛ الگو، نمونه، اُسوه و علامت است كه هر تندرو باید بهسوى او بازگردانده شود و الّا گمراه مىشود، و هر كندرو باید خود را به او برساند و الّا هلاك مىگردد.
چنانكه از مضمون احادیث بسیارى كه ازطریق شیعه و اهلسنّت وارد است[1]كمال دیگران به او تضمین و تأمین مىشود و حركت و سیر همه در راه مستقیم فقط با حركت و سیر او كنترل و تصحیح و تعدیل مىگردد.
بنابراین نقش امام نقش سازندهاى است كه بدون آن، سالكان راه كمال نمىتوانند به درستى مسیر خود اطمینان داشته باشند، و این است معناى احادیث متواترى مانند احادیث سفینه كه پیغمبر (ص) مىفرماید:
«مثل اهلبیت من، مثل كشتى نوح است كه هركس بر آن سوار شد نجات یافت و هركس تخلف كرد
هلاك شد، پس هركس متمسّك به امام و هدایت امام و تأسّى به امام شود نجات مىیابد و هركس تخلّف كند هلاك مىشود».
و همین است معناى احادیث ثقلین[2] كه پیغمبر (ص) در آنها تمسّك به قرآن و عترت را یگانه وسیله امان از ضلالت معرفى فرموده است.
بنابراین كمال عالم و ماسِوىالله، به وجود امام منوط است و بدون وجود امام، عالم فاقد كمال لایق به خود بوده و ناقص خواهد شد، و چون فیض خدا كامل بوده و نقص در آن تصور نمىشود لذا نقص همه به كمال وجود امام كامل مىشود و كسر همه بهوجود او جبران مىگردد.