جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

مراقبت بر پرهیز از غلوّ در امور اعتقادی

در موضوع حفظ حرم‌ها و حریم مقام ربوبیت و الوهیت و حریم مقام نبوت، حریم مقام امامت و بعد حتی حریم مقام فضیلت و علم اشخاص مراقبت و مواظبت داشتند، مخصوصاً در آنجایی كه نگاه‌ نداشتن حریم برخورد با عقاید می‌كرد جداً از افراط و غلوّ جلوگیری می‌نمودند.

در یكی از روز‌های عید ولادت حضرت امیرالمؤمنین×، روز سیزدهم رجب كه جمعیت‌ها و طبقات مختلف برای زیارتشان و عرض تبریك می‌آمدند، آقا سید محترمی به نام آقای حائری - كه شخصاً مورد احترام بود- قصیده معروف حاج میرزا اسماعیل شیرازی در تهنیت ولادت آن حضرت را قرائت می‌كرد كه در ضمن آن می‌گوید:

إِنْ یَكُنْ یفرض لِلّهِ البَنُونَ
فَوَلیدُ الْبَیْتِ أَحْرَى أَنْ یَكُونَ
 

 

فَتَعَالَى اللهُ عَمَّا یَصِفُونَ
لِوَلیِّ الْبَیْتِ حَقّاً وَلَداً
[1]
 

 

درضمن آن این شعر است:

 

هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ الأَسَدِ
 

 

اقبلت تحمل لاهُوت الأَبَد[2]
 

 

ایشان ناراحت شدند و در آن مجلس پرجمعیت، سید را از خواندن قصیده منع فرمودند، و او را امر به جلوس كردند.

سید فوراً امتثال امر كرد و نشست. مجلس را سكوت فرا گرفت و كسی نبود كه در این موقف بتواند سخنی بگوید.

حضرت آیت‌الله آقای اخوی - كه مورد احترام خاص ایشان بودند، و در مطالب و مواقع لازم حتی نظر مخالف خود را صریحاً بیان می‌كردند، و خود آقا هم ایشان را به این روحیه می‌شناخت – از باب «عَونُ الضَّعِیفِ صَدَقَةٌ»[3] در مقام حمایت از سید و توجیه این شعر برآمدند و بحث مختصری بین ایشان و آقا در آن مجلس درگرفت، و آقا بر موضع خود پافشاری فرمودند و در مقام طعن بر این اشعار جواب دادند كه این شعر مثلاً چه معنایی دارد:

تو به این جمال و خوبی
أرنــی بـگو بـه آن‌كس
 

 

چــو به طور جلوه آیی
كه بگفت لــن تـــرانی
 

 

و خلاصه، مقصودشان این بود كه حریم ولایت هرچند والا و بالا است، اما نباید در احترام و تجلیل از آن، حریم الوهیت و ربوبیت را نادیده گرفت.

 

بالاخره با تقاضا و اصرار آقای اخوی اجازه دادند سید بقیه قصیده را كه متضمن شعر غلوّآمیز نبود قرائت كرد، و از او دلجویی شد.

در اینجا لازم است اشاره كنم كه این سیره، اقتدا به سیره رسول اكرم’ است كه حریم‌ها شكسته نشود:

فقد روی أن النابغة الجعدیّ لما انشد قصیدته التی هذا البیت منها:

بلغنا السّماء مجدنا وسناؤنا
 

 

وإنّا لنرجو فوق‏ ذلك‏ مظهراً
 

 

بین یدی النبی صلی الله علیه وآله غضب وقال: «الی أین المظهر یا أبا لیلى؟».

فقال: الجنة. قال: «أجل إن شاء الله».[4]

 

[1]. اگر خدا را پسرانی فرض شود، خدا از آنچه توصیف می‌کنند برتر است. زاده خانه (کعبه) سزاوارتر است به اینکه برای صاحب خانه فرزند باشد.

[2]. این فاطمه دختر اسد است که رو به سوی بیت کرده و یگانه ابدیت را حمل کرد.

[3]. «یاری کردن ضعیف و ناتوان صدقه حساب می‌شود».

[4]. طوسی، الغیبه، ص119؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج4، ص1742 – 1743؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج2، ص322؛ متقی هندی، کنز العمال، ج13، ص600 – 602؛ مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص284. روایت شده وقتی که نابغه جعدی، پیش پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، قصیده خود را که این بیت از آن قصیده است خواند:

مجد و بزرگی و درخشندگی ما به آسمان رسید و ما امیدواریم بالای آن جلوه و ظهور داشته باشیم.

پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خشمگین شد و فرمود: «ای ابالیلی! بالاتر از آسمان تا کجا جلوه و ظهور می‌خواهی؟». گفت: بهشت. فرمود(صلّی الله علیه و آله و سلّم): «بلی، ان شاء الله».

نويسنده: