شخصیت علمی و هیبت روحانی آن زعیم بزرگوار، اشخاص، رجال، علما، اساتید دانشگاهها، سیاستمداران و فقها و بالاخره همه را تحتتأثیر قرار میداد، چنانكه همه در محضر ایشان، ادب و احترام خاصی از ایشان داشتند و خود را از ایشان كمتر مییافتند.
مجلس ایشان باهمه شكوهمندی و وقار و سنگینی خاصی كه داشت، درعینحال، ذرّهای بوی تكبر و خودبینی از آن استشمام نمیشد.
آقا در اطاق خود كه غالباً اطاق كوچكی بود نشسته و جلوی ایشان یك منبر چوبی بسیار ساده - كه روی آن كتابها و نامهها و نوشتهها بود- گذارده بودند.
در مثل این اطاق بسیار ساده و بدون هیچ تجمل و پیرایه - كه از ظواهر و تجملات چیزی در آن نبود - معمولاً كسی برای صاحب آن در ذهن خود حسابی باز نمیكند و با آن بسیار عادی برخورد مینماید، اما بهعكس این اطاق و مهابت آن، همه دلها را حتی ژنرالها، سرلشكرها، نخستوزیران و شاه را پر میكرد.
شیخ باقوری از علمای معروف مصر و وزیر اوقاف آن كشور، در این اطاق، قریب دو ساعت حضور یافته بود، و در این مدت كوتاه، هرچه باید بفهمد فهمیده بود، و مجذوب روحانیت و معنویت و علم آقا شده بود.
واقع این بود كه این اشخاص برخلاف انتظار میدیدند تسلط آقا بر مسائل مذهب آنها، آرای علما، فقها، اهل نظر و صحابه، از آنها بیشتر یا كمتر نیست. در هر مسأله اسلامی، نظر علمای عامه را فوراً بیان میكرد؛ ابوحنیفه، احمد، شافعی، مالك، اوزاعی، ثوری، یا فلان صحابی حتی عایشه را. واقعاً عجیب بود، یا اینكه در رجال و طبقات اظهارنظر میفرمود و همه را معرفی میكرد.
آقای باقوری تحتتأثیر افكار و علمیت آقا به مصر رفت، و همانگونه كه وعده داده بود طبع كتاب «المختصر النافع» محقق رحمهالله با
حكم او و سپس مقدمه مرحوم علامه قمی به طبع رسید، و بعد هم كتاب تفسیر «مجمع البیان» با مقدمه دو شیخ اكبر الازهر در قاهره چاپ و منتشر شد، كه هر دو عملی بود دارای ارزش فوقالعاده و بسیار بااهمیت.
در نامهای كه همین آقای شیخ احمد حسن باقوری به آقا نوشته بود و رونوشت آن نزد حقیر بود اعلام كرد كه مطالب آقا را انجام خواهد داد، و این جمله در آن راجع به انجام این مطالب و تذكرات آقا بود كه:
لا یزال یخلد فی كیانی[1]
به حقیقت باید بگوییم كه آیتالله بروجردی شخصیتی بسیار نادر و نابغه و مرد قرن و عصر بود. رحمة الله علیه.
[1]. برای همیشه در روح و جان من ماندگار خواهد بود.