یكی از اموری كه همواره فكر ایشان را به خود مشغول میداشت و موجب نگرانی ایشان بود، انحطاط اوضاع سیاسی، اقتصادی و صنعتی مسلمانان بود.
معظمله این ضعف مسلمانان و نیاز آنها به بیگانگان را علت عمده تسلط آنها بر مسلمانان میدانست، و آن را به ضعف یا سوء مدیریت و وابستگی مدیران به همان اجانب مستند میشمرد.
به همین خاطر موضوعی كه بیشتر و بسیار نسبت به آن حاكمیت و اعضای آن تذكر میداد و اعتراض میكرد و به آن، عدم لیاقت و عدم علاقه آنها به پیشرفت و ترقی مملكت را برای خودشان اثبات میكرد، همین عقبماندگیها بود.
ایشان معتقد بود كه وسایل جلو بردن جامعه و كشور بهسوی استقلال و خودكفایی بیشتر در اختیار این گروه حاكم است، معذلك بیگانگان به پیشرفتهایی نایل شدهاند و اینها یا درجا ماندهاند یا وابستهتر شدهاند.
مخصوصاً برای آنها، آلمان را مثال میزد كه پس از جنگ به چه روز و چه وضع ذلتبار و اسفناك و فقر و فلاكتی افتاد، ولی طولی نكشید
كه باز در مسیر ترقی و اصلاح امور به پیشرفتهای بزرگ نایل شد، ولی این كشور كه پل پیروزی نامیده شد باهمه امكاناتی كه داشت قدمی به جلو برنداشت، و همچنان نیازمند به بیگانگان باقی ماند.
در این موضوعات، ایشان به نقاط ضعف دقیقاً توجه داشتند و كل اوضاع عالم اسلام و عوامل سوء جریآنها و سوء اداره این ممالك را زیر نظر داشته و از سلطه استعمارگران بر این دنیای بزرگ و وطن پهناور همه مسلمانان رنج میبردند.
هم سیر تقدم و ترقی جوامع، و هم علت تنزل و سیر قهقرایی ملتها را تذكر میدادند، و ازجمله خطر اشاعه فحشا و اختلاط زن و مرد، و ترغیب به موسیقی و ملاهی را مهم میدانستند.
آن فقید علم و اسلام، همواره نگران اوضاع مسلمین در سراسر جهان بود، و از ذلت جوامع اسلامی و تسلط استعمارگران و استضعاف آنها رنج میبرد، و تا میتوانست همگان را به بازگشت به مجد، عظمت، عزت، قوت و قدرت گذشته، و كسب علوم، فنون و صنایعی كه دستیابی به آنها، دیگران را بر مسلمانان مسلط و چیره مینمود، تشویق و ترغیب میكرد.
مكرر در مورد ایران به مسئولان امور و سایرین میفرمود كه چرا پس از جنگ جهانی دوم كه آلمان شكست خورد و به آن روزهای فقر و فلاكت و درد و رنج گرفتار شد، با تلاش و كوشش و تحمل مصائب بزرگ، دوباره پای در جاده ترقی گذارده و میرود تا آن
خسارتهایی كه به ظاهر جبرانناپذیر بود تدارك و جبران نماید، و صنعت و علم و استقلال خود را احیا كند و همان موقعیت خود را كه داشت به دست بیاورد، اما شما كه كشورتان پل پیروزی نامگذاری شده، همچنان وابسته مانده و اگر عقب نرفته باشید در این اوضاع و بحران كه میتوانستید كسب حیثیت و قدرتی بنمایید یك قدم به جلو برنداشتید بااینكه تمام امكانات مالی و مادی كلان را در اختیار داشتید. غرامتهایی كه به عهده آلمان آمد به عهده شما نیامد. (البته چنانكه مكرر عرض كردم آنچه مینویسم عین الفاظ ایشان نیست بلكه مضمون بیانات ایشان است).
ایشان غصه میخورد كه دولتمردان ما به فكر چیزی که نیستند استفاده از فرصتها و پیش بردن امور و جلو بردن مملكت است، و خلاصه او بر اوضاع عالم اسلام و سیر تطورات جهان و علل تقدم بیگانگان و راههای اصلاح امور و دفع تأخر، تقهر و ضعفهای موجود آگاه بود، و سیر سیاست و اجتماع را زیر نظر داشت.